راهپیمایی به سمت صهیون - فیلم کامل در زبان فارسی

تصویری

 

May 5, 2015

راهپیمایی به سمت صهیون

بیش از 4000 سال پیش، خداوند در بین النهرین بر ابراهیم ظاهر شد و فرمود: «از سرزمین خویش و از قوم خویش و از خانه ی پدرت خارج شو و به سرزمینی رهسپار شو که به تو نشان می دهم. و از تو ملتی عظیم پدید خواهم آورد.» ابراهیم خداوند را اطاعت نمود و بر سرزمین موعود کنعان وارد شد و در آن جا با پسرش اسحاق و نوه اش یعقوب زندگی کرد که بعدها «اسرائیل» نام گرفت.

اسرائیل و 12 پسرش به خاطر قحطی در سرزمین کنعان به مصر رفتند و در آن جا گسترده شدند و به ملتی عظیم تبدیل شدند. مصری ها از این که قوم اسرائیل میان آن ها زندگی می کرد احساس خطر کردند. پس آن ها را به بردگی گرفتند و با اسارت آن ها زندگی را به کامشان تلخ کردند. پس از 430 سال زندگی در مصر، موسی آن ها را از اسارت بیرون آورد، سپس از دریای سرخ گذشتنه و وارد عربستان شدند. آنگاه شریعت را در کوه سینا دریافت کردند.

نسلی از اسرائیلی ها که به همراه موسی مصر را ترک کردند، به خاطر عدم ایمانشان به خداوند اجازه ی ورود به سرزمین موعود را نیافتند. آن ها به مدت 40 سال به پرسه در بیابان ها محکوم شدند، تا این که سر انجام نسلی جدید از آن ها به پاخواست که به خداوند ایمان پیدا کرد و به همراه یوشع به سرزمین موعود وارد شد.

حدود 400 سال، حاکمان شرعی بر اساس قانون موسی بردوازده قبیله ی اسرائیل حکومت کردند. هنگامی که خواستند مانند ملل دیگر شاهی داشته باشند، خداوند طالوت را بر آانان حاکم کرد که 40 سال بر آن ها حکومت کرد. سپس شاه داود که 40 سال حکومت کرد و سپس سلیمان فرزند داود که 40 سال حکومت کرد. در زمان حکومت سلیمان، قلمرو اسرائیل به اوج شکوه خود رسید و نخسن معبد ساخته شد. اما چون قلب سلیمان در سن پیری از خداوند روی گردان شد، خداوند به او فرمود که پسرش بر ده قبیله از او حکومت نخواهد کرد.

پس از مرگ سلیمان، قلمرو اسرائیل از هم جدا شد و شاه های فاسد بر 10 قبیله ی شمالی حاکم شدند که از نسل داود و سلیمان نبودند. نام اسرائیل بر این قبیله ی شمالی ماندگار شد و سرانجام سامره پایتخت آن شد. قلمرو جنوبی که کوچکتر بود به نام یهودا شناخته شد. اورشلیم پایتخش بود و نوادگان داود بر آن جا فرمانروایی می کردند. از زمان آحاز، مردم قلمرو جنوبی بر اساس نام قلمرو یهودا، به عنوان «یهودیان» شناخته شدند.

آن ها به خاطر شرارت قلمرو شمالی اسرائیل برانداخته شدند و به اسارت آشوری ها در آمدند. اسرائیلی هایی که آن جا ماندند با ملت های بت پرستی در آمیختند که به آن سرزمین آمده و آن جا را اشغال کردند. این مردم به عنوان سامری ها شناخته شدند و ده قبیله ی شمالی اسرائیل هیچ گاه ملتی واحد نشدند.

به عنوان مجازات بندگی دیگر خدایان، مردم قلمرو جنوبی یهودا سرانجام به اسارت بابلی ها در آمدند و معبد آن ها ویران شد. اما پس از70 سال، یهودی ها به یهودا بازگشتند، معبد اورشلیم را بازسازی کردند و دوباره نوادگان داود بر آن ها حاکم شدند.

در زمان عیسی مسیح، ملت یهودا به عنوان یهودیه شناخته شدند و رومی ها بر آن ها حکومت می کردند. عیسی مسیح و پیروانش در جست و جوی رمه ی گم شده ی خاندان اسرائیل، به تبلیغ انجیل در کل یهودیه پرداختند. پس از سه سال و نیم نبوت، یهودیان عیسی را به عنوان موعود خود رد کردند و فرمانروای رومی را متقاعد کردند که او را به صلیب بکشد. سه روز بعد، عیسی از مرگ قیام کرد و پیش از عروج به جانب راست پدر در بهشت، خود را زنده به حواریون نشان داد.

اندکی پیش از مصلوب شدن، عیسی مسیح پیش گویی کرد که به عنوان مجازات رد کردنش، اورشلیم در آتش خواهد سوخت ،معبدش نابود خواهد گشت و یهودیان به اسارت در سرزمین های دیگر در می آیند. این پیش گویی 70 سال پس از میلاد ، در زمان فتح اورشلیم به دست امپراتور تیتوس به وقوع پیوست. به مدت بیش از 1800 سال، یهودیان در میان همه ی ملل پراکنده باقی ماندند.

سپس، در سال 1948، غیر ممکن ممکن شد. کشور اسرائیل پایه گذاری شد و دیگر بار یهودیان سرزمین موعود را به دست آوردند. بسیاری از مسیحیان اعلام کردند که این معجزه و برکتی از سوی خداست. اما آیا واقعا برکتی از سوی خداوند بود یا نیروهای پلیدی در کار بودند؟ این فیلم پاسخ به این سؤال است.

کشیش اندرسون: برای درک بنیان گذاری دولت مدرن اسرائیل نیاز به درک تاریخ یهودی ها از هفتاد سال پس از میلاد است. همچین باید بدانید که دین آن ها دیگر بر اساس کتاب آسمانی و مانند آن نیست. برای نمونه، از زمان ویرانی معبد دیگر اصلا به هیچ وجه حیوانی را قربانی نمی کنند.

خاخام مان: اگر منظورتون قربانی کردن حیوان هست، این کار منسوخ شده.

خاخام آبرامی: تمام!

خاخام مان: دعا کردن در یهودیت توسعه یافت و یه جورایی جایگزین اون شد.

خاخام وینر: خوب، من فکر می کنم این آغاز نوآوری بود. واقعاً همینطوره.

قائد شسنول: بعد از ویران شدن معبد، یهودی‌ها مکان متمرکزی نداشتن و پراکنده شدن. اونها در واقع ذات یهودیت را تغییر دادن و این شکلِ یهودیتِ قابلِ انتقال، باعث تغییر از یهودیت کاهنان به یهودیت خاخام‌ها شد.

کشیش اندرسون: یهودیت بعد از آن مدتی دیگر دین کتب عهد عتیق نبود، بلکه به دین خاخام ها و سنت های آنان، یا به قول آن ها «تورات شفاهی» تبدیل شد. تکس مارس: تلمود کتاب مقدس یهودیان است. این کتاب گفته‌های شفاهی خاخام‌هاست و به عنوان حکمت خاخام‌ها شناخته می‌شود.

خاخام آبرامی: تلمود مجموعه‌ای از تمام مباحث بزرگی است که از 2 قرن قبل از مسیح تا قرن پنجم میلادی رخ دادن. به نوعی دایره‌المعارف علم یهودی است. بهترین اسم برای اون ویکی‌پدیای یهودی در گذر قرن‌هاست. بله، چون خیلی‌ها در نگارش اون نقش داشتن. صدها دانشمند – صدها نویسنده.

کشیش اندرسون: بر اساس یهودیت، قانون شفاهی یا چیزی که بعدا به عنوان تلمود شناخته شد به 70 نفر از بزرگان اعطاء شد که به پای کوه سینا رفتند اما اجازه ی پیش تر رفتن پیدا نکردند. فریسیان باور داشتند که بر این 70 نفر وحی هایی نازل شد که از وحی های نازل شده بر موسی عمیق تر و گسترده تر بودند و نباید نوشته می شدند. باید فقط به صورت شفاهی تعلیم داده می شدند. این سنت های شفاهی نسبت به تورات یا چیزی که به آن سفر تثنیه می گوییم اولویت یافتند. مدرک این حرف را می توان در خود تلمود یافت.

اروبین 21 ب: فرزندم، در پیروی از کلام کاتبان بیشتر از پیروی از کلام تورات دقت کن.

خاخام مان: این چیزیه که اورتودوکس رو از غیر ارتودوکس مشخص میکنه.

کشیش اندرسون: کسانی که ارتدکس نیستند تلمود را بیشتر ساختگی می دانند؟

خاخام مان: نقش بیشتر انسان در توسعه و مواردی از این دست.

کشیش اندرسون: در حالی که شما باور دارید تلمود را خدا نازل کرده است.

خاخام مان: این الهامی از سوی خداست. بله.

خاخام وینر: هرچیز که به کتاب مقدس مربوط بشه از سوی بخش عظیمی کلام خدا تلقی میشه...

کشیش اندرسون: همچنین تلمود؟

خاخام وینر: بله.

تکس مارس: او به یهودیان گفت: «شما به دین موسی اعتقاد ندارید. دین شما سنت‌های بزرگان است.»

در مرقص 7:7، عیسی مسیح در باب فریسیان گفت: "پس مرا عبث عبادت مینمایند زیرا که رسوم انسانی را به جای فرایض تعلیم میدهند."

کشیش اندرسون: و تلمود رسوم انسانی است.

خاخام مان: ممکن نیست که یک فرد عادی که تعلیم ندیده بتونه تلمود رو بخونه و شرع رو بفهمه. خیلی سخته. راهنما لازمه.

کشیش اندرسون: آیا یک خاخام نوعی آن را جلد به جلد خوانده است؟

خاخام وینر: نمی‌دونم. بستگی به این داره که چی مطالعه کرده.

کشیش اندرسون: آیا شما آن را جلد به جلد خوانده اید؟

خاخام وینر: من نمیگم که تمام 36 جلد رو خوندم ولی چندین تا رو خوندم.

کشیش اندرسون: مطمئنا خیلی از آن را خوانده اید.

خاخام وینر: بله، اما مطمئنم کسانی که خودشون رو وقف مطالعه کردن، تونستن.

کشیش اندرسون: یهودی ها همیشه می دانسته اند که اگر مسیحی ها می فهمیدند چه چیزی در تلمود نوشته شده است، خیلی عصبانی می شدند و بنابراین یهودی ها توانستند اغلب گفته های کفرآمیز خود را مخفی کنند، چون که مردم عبری صحبت نمی کردند.

تکس مارس: آنان در تلمود راجع به عیسی این حرف‌ها را می‌زنند. در این کتاب بخش‌هایی راجع به عیسی هست. در واقع یک کتاب کامل وجود دارد نوشته‌ی رییس بخش مطالعات یهودی دانشگاه پرینستون، دکتر شِیفر، که او هم یک یهودی است. این مرد کتابی نوشته است تحت عنوان «عیسی در تلمود». بنابراین، اگر می‌خواهید بدانید عیسی چه ارتباطی با تلمود پیدا می‌کند، کتاب «عیسی در تلمود» نوشته‌ی دکتر شِیفر را بخوانید.

پیتر شیفر رئیس مطالعات یهودی در دانشگاه پرینستون است. در کتابش، «عیسی در تلمود»، هر باری را که نام عیسی مسیح در صفحات تلمود ذکر شده است، ثبت و تحلیل کرده است.

کشیش اندرسون: به یاد داشته باشید که تلمود صدها سال پس از زندگی حضرت عیسی نوشته شد پس در آن اشاراتی به عیسی مسیح شده است. این اشارات کفرآمیز و همراه با نفرتند.

بر اساس تلمود، عیسی حاصل خیانت بود؛ فرزند حرامزاده ی مریم و یک سرباز رومی به نام پانترا. او سال های اول زندگیش را در مصر گذراند و در آن جا جادوی سیاه، بت پرستی، و سحر آموخت.

تکس مارس: [آنان می‌گویند] مریم، مادر عیسی، یک روسپی بوده است. او با مردان زیادی رابطه‌ی جنسی داشته است و پدر عیسی هم یک سرهنگ رومی بوده.

تلمود، در ادامه با احمق خطاب کردن حضرت مسیح به او کفر می ورزد و او را با آدم های شرور کتب عهد عتیق مقایسه می کند، مانند بلعم باعورا، آهیتوفل، دوئگ، و گهازی.

کشیش اندرسون: آیا تلمود درباره ی کشته شدن عیسی به دست یهودیان سخن می گوید؟

Rabbi Mann: Vaguely, but Maimonides believed that the Jews killed him - that the Jews executed him because of certain of his doctrines and so forth.

کشیش اندرسون: آیا باور دارید که یهودیان عیسی را کشتند؟

خاخام مان: امکان داره یهودیا عیسی رو کشته باشن. اصلا فرض کن که کشتن. شاید مستحق مرگ بوده. شاید خرابکاری میکرده. به فرض که ما کشتیم. خوب یکی رو کشتیم دیگه.

کشیش اندرسون: در واقع تلمود از این که در جوانی درگذشت ابراز شادی می کند. این بخش از کتاب چنین می گوید: «ایا شنیده ای که بلعم باعورا چگونه بود؟" او پاسخ داد، مردان مکار و خونخوار نیمی از عمرشان را نیز نخواهند زیست. چنین ادامه پیدا می کند که او «33 یا 34 سال داشت.» ممکن است بگویید «صبر کن، این بخش می گوید بلعم باعورا، نه عیسی.» اما به پاورقی این صفحه نگاه کن: «بلعم باعورا در تلمود مکررا به عنوان یک نوع عیسی استفاده می شود.» فقط این نیست. در دایره المعارف یهود، جلد 2، صفحه ی 469، در توضیح «بلعم باعورا» چنین آمده است. «اشاره به عیسی در سن هدرین 160 ب و گیتین 57 آ.

پیتر شیفر در کتابش، «عیسی در تلمود» می گوید که بی شک روایت اعدام در تلمود اشاره به عیسی دارد. در واقع، این کتاب می گوید:«دلیلی برای شرمساری وجود ندارد، چون که ما عادلانه یک کفرگو و بت پرست را اعدام کردیم. عیسی مستحق اعدام بود و چیزی راکه مستحقش بود دریافت کرد.»

در جایی دیگر می گوید: «او یک کفرگو و بت پرست بود و با این که رومی ها احتمالا کوچکترین اهمیتی نمی دادند، ما اصرار کردیم که او باید چیزی را که مستحقش است بگیرد. ما حتی فرمانروای رومی راقانع کردیم (یا به بیان دقیق تر: مجبور کردیم که بپذیرد) که این آدم مرتد و مکار باید اعدام شود- و ما از این بابت به خود می بالیم.»

شیفر در مقاله ای که پیرامون کتابش در Publishers Weekly چاپ شد می گوید:«بی شک من نمی خواهم که به دیالوگ یهودیت-مسیحیت آسیبی بزنم. اما دیالوگ مستلزم صداقت است و من می خواهم که صادق باشم.»

تکس مارس: یهودانی هستند که به مسیح موعود اعتقاد دارند و می‌خواهند تلمود را مسیحی کنند. چطور می‌شود یک کتاب ملعون را گرفت و آن را مسیحی کرد؟ تمام این دروغ‌ها راجع به عیسی دقیقاً در همین کتاب وجود دارد.

خاخام آبرامی: پدران کلیسا از بابت مرگ مسیح یهودیا رو سرزنش می‌کنن، کاری که پولس می‌کرد. پولس در آیات 14 و 15 از بخش 2 تسالونیکیان این کار رو می‌کنه:

"For ye, brethren, became followers of the churches of God which in Judaea are in Christ Jesus: for ye also have suffered like things of your own countrymen, even as they have of the Jews: Who both killed the Lord Jesus..."

کشیش اندرسون: خوب این چی می گه؟

خاخام آبرامی: متأسفانه این ذهن مسیحیان رو نسل اندر نسل مسموم کرده. اینو می‌دونستی؟

کشیش اندرسون: پس 1 تسالونیکیان 2...

خاخام آبرامی: این کاره پولسه! امروز 26 درصد آمریکایی‌ها باور دارن یهودیا مسئول مرگ عیسی هستن.

تکس مارس: وقتی مل گیبسون فیلم مصائب مسیح را ساخت، آنان گفتند: «اوه، اون یه ضدیهوده! چه آدم نفرت‌انگیزیه! میگه که یهودیا عیسی رو کشتند!» خوب، این چیزی است که انجیل می‌گوید.

خاخام آبرامی: بعد از نمایش فیلم "مصائب مسیح" این تعداد از 26% به 36% رسید چون مردم زودباورن. این فیلم یهودی‌ها رو مردمان خبیثی نشون میده که این مزخرفه!

کشیش اندرسون: یهودی ها به این می گن «افسانه ای که یهودی ها عیسی را کشتند.» بگذارید چیزی رو براتون روشن کنم: این که یهودی ها عیسی رو کشتند افسانه نیست، کتاب مقدس اینو می گه.

خاخام آبرامی: مسیحیا اون رو باور کردن و امروز هم باور دارن. امروز هم باور دارن! این توی ذهنشون نقش بسته. اونا همه یهودی‌ها رو سرزنش می‌کنن گرچه بیشتر یهودیا اونجا نبودن.

کشیش اندرسون: Look at Acts 3:13, it says:

"خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب، خدای اجداد ما، بنده خود عیسی را جلال داد که شما تسلیم نموده، او را در حضور پیلاطس انکارکردید، هنگامی که او حکم به رهانیدنش داد."

کشیش اندرسون: در این جا او هزاران یهودی را هدایت می کند و می گوید:

«و الحالای برادران، میدانم که شما وچنین حکام شما این را به سبب ناشناسایی کردید. »

کشیش اندرسون: صبر کنید ببینم. فکر می کردم فقط حکام این کار رو کردن؟ نه، او گفت: «شما همچنین حکام شما.» این یعنی که فقط کار حکام نبوده، بلکه مردم هم دست داشتند. اگر روایت کتاب مقدس را بخوانیم، مردم فریاد می زدند، جمعیتی از هزاران هزار یهودی فریاد می زدند «صلیبش کن!» پیلاطس به ایشان گفت: «آیا پادشاه شما رامصلوب کنم؟» «غیر از قیصر پادشاهی نداریم.» پیلاطس رومی گفت: «من بری هستم از خون این شخص عادل. شما ببینید.» «خون او بر ما و فرزندان ما باد!» این چیزی است است که مردم گفتند.

تکس مارس: این کتاب می‌گوید که عیسی دین یهود را به فساد کشاند و به عنوان کیفر جرائمش، الان در مدفوع سوزان در جهنم دارد می‌سوزد، و تا ابد در همین وضع خواهد بود.

کشیش کولمن: آنان از عیسی مسیح متنفرند. از این اسم تنفر دارند. به نظرم دلیلش آن است که این افراد فرزندان ابلیس هستند، نه فرزندان خداوند. بنابراین، ابلیسی که این همه از مسیح نفرت دارد، به نظر شما فرزندانش چگونه خواهند بود؟

تکس مارس: یهودیانِ معمولی فکر می‌کنند که عهد عتیق کتابی خارق‌العاده است با اساطیر و داستان‌هایی که معنای نیکی دارند، اما فقط هنگامی می‌توان عهد عتیق را خوب فهمید که تلمود و کابالا را مطالعه کرد.

کشیش اندرسون: بی باوری یهودیان به تورات از فصل اول پیدایش شروع می شود.

خاخام وینر: من معتقدم آفرینش یه بحثِ ادامه داره. تکامل هم بخشی از این رونده. می دونی، یه عده درباره تئوری انفجار بزرگ صحبت می‌کنن. من با اونا اختلافی ندارم.

کشیش اندرسون: بنابراین شما باورتون این هست که آغاز پیدایش که در آن از باغ عدن و ابلیس در جلد مار سخن گفته شده داستان های واقعی نیستند؟

خاخام وینر: نه، از نظر من اونا قصه ان.

کشیش اندرسون: اگر به آموزه های کلیدی کتاب های موسی، سفر تثنیه، نگاه کنید، متوجه می شوید که یهودی ها در واقع به هیچ یک از آن ها ایمان ندارند. می دونم که ختنه یکی از چیزهای مهم...

قائد شسنول: آخ!

کشیش اندرسون: چیزهای مهم یهودیت هست. درست می گم؟

قائد شسنول: درسته.

خاخام وینر: اینکه یه فرد بالغ که ختنه نشده برای تغییر مذهب پیش من بیاد، مسئله ساده‌ایه. یه سنجاق برمیدارم و آلتش رو کمی خراش میدم تا یه قطره خون بیاد، و همین کافیه.

کشیش اندرسون: پس به نظرتون بیشتر نمادینه؟

خاخام وینر: درسته

قائد شسنول: فقط برای نشون دادن اشتیاق به اینکه جزئی از این عُرف باشه.

کشیش اندرسون: پس کل پوست ختنه گاه رو بر نمی دارن؟ کاری که می کنن بیشتر نمادین . . .

قائد شسنول: دقیقاً

کشیش اندرسون: خوب، توی تورات، ابراهیم وقتی که ختنه شد 99 سالش بود و پسرش اسماعیل 13 ساله بود، اما امروزه این کارو نمی کنن؟

قائد شسنول: نمی‌کُنن

کشیش اندرسون: امروزه، ما به عنوان مسیحیانی که به کتب عهد جدید ایمان داریم ختنه رو انجام نمی دیم، اما به یاد داشته باشید که یهودیان می گویند که آن ها هنوز هم از شریعت موسی پیروی می کنند. بنابراین اگر پیرو این شریعت هستند باید پوست ختنه گاه رو بردارند و کسی رو که توی سن بزرگسالی به دینشون وارد می شه ختنه کنن. این چیزی هست که تورات می گه.

کشیش برزینز: من بارها این حرف را شنیده‌ام که: «اوه، یهودیان فقط عهد عتیق را باور دارند. سوای عیسی، آنها هم تمام چیزهایی را که ما قبول داریم، قبول دارند.» و این یک دروغ است. آنان به خدا ایمان ندارند. به عیسی مسیح ایمان ندارند. نه به عهد عتیق ایمان دارند نه به عهد جدید. هیچکدام‌شان را قبول ندارند.

خاخام وینر: اینکه یه چیزی خوبه یا بد چطور مشخص میشه؟ به این میگن "تمدن." مردم دور هم جمع میشن و تعیین میکنن "نباید دزدی کرد." پس تمدن میگه، "این کار بدیه." و اینطوری معیار خوبی مشخص میشه. اگر در جامعه‌ای باشین که دزدی خوب تلقی بشه، پس تمدن در اونجا، اینطوری خوب رو از بد تشخیص میده. اگر دزدی نکنی فرد بدی هستی. اگر دزدی کنی، یکی از مایی.

کشیش اندرسون: ایا درست و غلط محضی وجود داره که مثلا دزدی همیشه غلط هست به این خاطر که خدا چنین گفته؟

خاخام وینر: به نظر من هیچ قطعیتی وجود نداره.

کشیش رومرو: در یوحنا باب پنجم آیه‌ی 46 و 47 نوشته:

«زیرا اگر موسی راتصدیق می‌کردید، مرا نیز تصدیق می‌کردید چون‌که او درباره من نوشته است. اما چون نوشته‌های او را تصدیق نمی‌کنید، پس چگونه سخن‌های مرا قبول خواهید کرد؟»

سی ایمان ندارند. تمام مدعای آنان این بود که موسی را باور دارند و او [یعنی عیسی] را تصدیق نمی‌کنند، اما عیسی دراینجا توضیح می‌دهد که اگر به او ایمان ندارند پس به موسی هم ایمان ندارند.

خاخام وینر: ما متفاوت از هم عمل می‌کنیم. اعتقادات و شاید رویکرد متفاوتی داریم، اما مقصد یکی هست. ما سعی می‌کنیم به خدا برسیم و این تمام هدف ماست.

کشیش اندرسون: پس شما باورتون این هست که همه ی دین ها به یک مقصد ختم می شن، فقط از مسیرهای متفاوتی می گذرن؟

خاخام وینر: دقیقاً! و راه‌های متفاوت برای رسیدن به اونجا و درک متفاوتی از این موضوع، اما این باعث نمیشه که یکی بهتر از دیگری باشه. فقط یه راه برای رسیدن به خدا وجود نداره. شناخت خدا هم فقط یکی نیست. برای شناخت خدا ما باید همدیگه رو بشناسیم. باید خودمون رو بشناسیم.

خاخام آبرامی: اینطور نیست که رستگاری تغییر ماهیت بده. شما کار درست رو انجام میدی و در تمام لحظات خودت رو حفظ می‌کنی. خدا در آسمان نیست. اگه یکی شروع کنه به گفتن اینکه روح توی آسمان هست و اینا ... میگم تو از روح چی می‌دونی، روح مردم توی آسمونه؟ این برای بچه‌هاست! باید به اونا اینطوری بگی. "چرا بابابزرگ امروز خونه نیومد؟" "اوه، اون تو آسمونه."

کشیش اندرسون: جهنم چه طور؟ آیا جهنم چیزی هست که توی یهودیت وجود داره یا نه؟ یعنی جایی که در اون با آتش مجازات می شه...

خاخام آبرامی: من در جهنم بودم. جایی که ما بهش جهنم می‌گیم دره هینوم ِ.

کشیش اندرسون: همچنین توفت، درسته؟

خاخام آبرامی: جایی درست بیرون اورشلیم که بهش میگن دره پسران هینوم. بت پرستا قدیما اونجا انسان قربانی می‌کردن و تصور می‌کردن که یه همچین جایی باید در گوشه‌ای از عالَم باشه که افراد خبیث از اونجا سردربیارن.

کشیش اندرسون: پس باورتون بر اینه که کتب عهد عتیق از جهنمی صحبت می کنن که دقیقا اونجور که حالت استعاری داره؟

خاخام آبرامی: نه

کشیش اندرسون: خیلی خوب.

خاخام وینر: خیلی از مردم به ما میگن که کتاب مقدس گفته اگه فلان کار رو انجام ندی زندگی بدی خواهی داشت، یا میری توی عالم اسفل...

کشیش اندرسون: جهنم

خاخام وینر: درسته، خوب، ما این رو نمیگیم، و احساس من با این تفاوت داره.

کشیش اندرسون: خوب اگر یهودی ها به داستان خلقت در فصل اول پیدایش، داستان آدم و هوا، نوح، و برج بابل باور ندارند و به این داستان ها می خندن، به ختنه کردن بزرگسالان باور ندارند، به قربانی کردن باور ندارند، پس کدوم قسمت تورات رو قبول دارن؟ اصولا این کتاب متعالی ترین کتاب اونهاست، اما وقتی به جزئیات آموزه های تورات نگاه می کنید می بینید که به هیچ کدومشون باور ندارند.

کشیش اندرسون: امروزه مسیحیان انجیلی بسیاری در آمریکا وجود دارند که بسیار حامی اسرائیل هستند.

خاخام مان: خیلی

کشیش اندرسون: در واقع، مسیحیان خیلی مشتاقانه از اسرائیل حمایت می کنند. آیا در طول تاریخ همیشه چنین بوده؟

قائد شسنول: اوه، نه!

کشیش اندرسون: یا یک پدیده ی نوین هست؟

قائد شسنول: نه، اصلاً در تاریخ اینطور نبوده.

خاخام مان: مسیحیت به طور سنتی ضد یهود بود. پدیده صهیونیست مسیحی یه بحث جدیده. اونها باور دارن که یهودیا قوم برگزیده خدا هستن و همیشه هم خواهند بود. اونها عبارت "نور چشم خدا" رو به کار میبرن.

کشیش اندرسون: و یه پدیده ی متاخر هست؟

خاخام مان: بله، تا جایی که من می‌دونم میشه گفت چند قرن. خیلی قدیمی نیست.

خاخام آبرامی: دیدگاه جانشینی نقش بسیار مهمی در مسیحیت بازی کرده.

مُبلّغ تلویزیونی 1 (TV Preacher 1): دیدگاه جانشینی چیست؟

هال لیندسی (Hal Lindsey): دیدگاه جانشینی ریشه اصلی ضدیت مسیحیان با یهودیت است.

مُبلّغ تلویزیونی 2: مثل یک ویروس در کلیساست.

مُبلّغ تلویزیونی 3: در اصل می‌گوید که اکنون کلیسا بر اسرائیل تقدّم یافته، و این دیدگاه که برای یهودیان جایگاهی قائل نمی‌شود و آن را به کلیسا اختصاص می‌دهد، به اسرائیل معنوی جدید و واقعی، بسیار خطرناک است و من معتقدم که این ریشه اصلی یهود ستیزی است.

خاخام آبرامی: خیلی از متخصصین الهیات در طول قرنها دیدگاه جانشینی رو تبلیغ کردن.

کشیش اندرسون: می تونید چند نفر که چنین موعظاتی کردند رو نام ببرید؟

خاخام آبرامی: اینجا همه‌چیز رو درباره جان کریسوستوم دارم. اون رهبر ضد یهودیان کلیساست.

جان کریسستوم: «کنیسه از فاحشه خانه بدتر است... آنجا لانه ی اراذل و آشیانحیوانات درنده است... عبادتگاه شیاطین که به فرقه های بت پرست هدیه شده اند... مأمن عیاشین، و آشیان شیاطین است. اجتماع جنایتکارانه ی یهودیان ... محل ملاقات قاتلان مسیح ... لانه ی دزدان، خانه ی شرارت، مأمن شیاطین، پرتگاه هلاکت است. من می گویم همین نیز درباره ی روح آن ها صدق می کند.»

خاخام آبرامی: اونها یهودیان رو دیو جلوه دادن. چیزی که هنوز هم در ذهن خیلیها مونده.

کشیش اندرسون: در طی تاریخ، مسیحیان به یهودیان به عنوان بندگان برگزیده نگاه نکرده اند. آن ها یهودیان را کسانی می دانستند که مسیح را رد کردند و از این رو خدا از ان ها رویگردان شد. برای نمونه، آخرین کتاب مارتین لوتر پیش از مرگش «در باب یهودیان و دروغ هایشان» نام داشت. در این کتاب، انواع استدلالات را بر اساس کتب مقدس می آورد تا نشان دهد که چرا یهودیان بندگان برگزیده ی خداوند نیستند. همچینین، از بسیاری از تعلیمات کفرآلود تلمود پرده برداری می کند.

تکس مارس: او [یعنی مارتین لوتر] در آخرین موعظه‌ی خود درباره‌ی یهودیان صحبت کرد و گفت که یهود از خداوندگار و منجی ما عیسی مسیح نفرت دارند، و از راه رفتار پیمان‌شکنانه‌ی خود، همه نوع مکر و حیله‌ای را به کار می‌گیرند تا ما را فریب دهند. و لوتر آن‌قدر از دست آنان خشمگین شد که در حقیقت گفت ما باید برویم و تمام نسخه‌های تلمود را بسوزانیم. عصبانیت او از تلمود بود. مسلم است که امروز یهودیان او را یک ضدیهود بزرگ به شمار می‌آورند.

خاخام آبرامی: سن آگوستین هم بهتر از اون نبود.

کشیش اندرسون: آیا او هم ضد یهود بود؟

خاخام آبرامی: درسته! اون هم همه رو خار می‌کرد. با نفرت تمام.

کشیش اندرسون: مهم نیست که به حرف های جان کریسوستوم گوش دهید، یا سنت آگوستین، پیتر ارجمند، مارتین لوتر، جان کالوین، یا هر پدر مذهبی که فکرش را بکنید. هر رهبر پروتستانی در طی تاریخ. همه یک چیز را درباره ی یهودی ها می گویند. می گویند که آن ها کنیسه ی شیطان هستند، که دین یهود دینی نادرست است. این سیستم فکری که یهودی ها هنوز بندگان برگزیده ی خدا هستند، سیستم فکری جدیدی است.

تکس مارس: می‌دانید موضوع چیست، تا قبل از 1800 میلادی، همه متوجه چیزهایی که ما الان می‌گوییم می‌شدند، اما رفته رفته چیزی تغییر کرد، و اول از همه با دکتر سایروس اسکوفیلد این مساله شروع شد.

کشیش فِرز: سی. آی. اسکوفیلد همسرش را طلاق داده بود. با الکل مشکلاتی داشت. او وکیلی بود که واعظ شده بود. اسکوفیلد سال 1883 همسر اولش، لئونتین سره، را ترک کرد. این ماجرا یک سال بعد از زمانی بود که کتاب اولش را نوشت با عنوان «تقسیم بحق کلام حقیقت». پس او در 1882 کتاب اولش را می‌نویسد، یعنی «تقسیم بحق کلام حقیقت» و در 1883 همسر اول خود را ترک می‌کند و با یک خانم دیگر ازدواج می‌کند. سپس در تگزاس کشیش می‌شود ـ بسیار مشهور و محبوب. انجیل مشیت‌گرا و پیش‌هزاره‌انگار اسکوفیلد با کمک مالی تجار برجسته‌ای که بعضی از آنان ارتباطات مذهبی پرسش‌برانگیزی داشتند، به چاپ رسید.

تکس مارس: اسکوفیلد خدمتکارانی یهودی داشت که او را عضو کلوب لوتوس کردند ـ کلوب لوتوس نوعی جامعه‌ی مخفی بود ـ و ناگهان او صاحب کلی پول شد. به این وکیل دعاوی فاسد که زنش را ترک کرده و در چندین مورد فسادِ در وکالت مجرم شناخته شده است، ناگهان پول داده می‌شود و انتشارات آکسفورد در انگلستان کتاب مقدس او را چاپ می‌کند. آنها چرا باید چنین وکیل نادرستی را انتخاب و او را ویراستار کتاب مقدس کنند؟ و بعد یکدفعه، میلیون‌ها دلار پول برای پیشبرد آن گیرشان آمد. با این مبلغ، این کتاب مقدس از زمین بلند شد و اساساً این کتاب ادعای یهودیان را صورت رسمی داد.

کشیش اندرسون: کتاب مقدس مرجع اسکوفیلد به شدت طرفدار اسرائیل و بسیار صهیونیست است و این کتاب، بیش از هر کتاب دیگری، تفکر یک نسل کامل از مبلغان جوان را تغییر داد.

کشیش خیمنز: یک اعتقاد دیگر که امروزه مسیحیان دارند، و اعتقاد نادرستی هم هست و هیچ مبنایی در کتاب مقدس ندارد، این اعتقاد است که ما باید به اسراییل برکت دهیم. آنان این اعتقاد را به چیزی ارجاع می‌دهند که از آن به عنوان عهد ابراهیم یاد می‌کنند. به کتاب پیدایش، باب 12 ارجاع می‌دهند و می‌گویند: «اگر ما برکت خداوند را می‌خواهیم باید به اسراییل برکت دهیم، باید به آنها برکت دهیم.»

پیدایش، فصل دوازه، 1 تا سه جای مهمی از کتاب مقدس است که در آن خداوند ابراهیم را ندا می دهد و او را مورد برکت خویش قرار می دهد. در این بخش چنین آمده است: خداوند به اَبرام گفته بود: «از سرزمین خویش و از نزد خویشان خود و از خانۀ پدرت بیرون آمده، به سرزمینی که به تو نشان خواهم داد، برو. از تو قومی بزرگ پدید خواهم آورد و تو را برکت خواهم داد؛ نام تو را بزرگ خواهم ساخت و تو برکت خواهی بود. برکت خواهم داد به کسانی که تو را برکت دهند، و لعنت خواهم کرد کسی را که تو را لعنت کند؛ و به‌واسطۀ تو همۀ طوایف زمین برکت خواهند یافت.»

کشیش اندرسون: حال، بنا بر این متن مقدس، خداوند این عهد را با ابراهیم می بنند و به او می گوید که «تو را برکت خواهم داد.» واژه ی «تو» مفرد است. او دارد با ابراهیم سخن می گوید. در یادداشت های اسکوفیلد پیرامون فصل 12 پیدایش، این برکت به ملت آینده ی اسرائیل تعمیم داده می شود. این چیزی نیست که کتاب مقدس می گوید. باور بسیاری از مسیحیان انجیلی امروزی پیرامون اسرائیل از هیچ یک از بخش های کتب عهد جدید نشأت نمی گیرد. این باورها نشأت گرفته از یادداشت های کتاب مقدس مرجع اسکوفیلد هستند. هنگام خواندن عهدهایی که درکتب عهد عتیق به ابراهیم داده می شود، نیاز هست که به چیزی هم که انجیل در

"اماوعده ها به ابراهیم و به نسل او گفته شد .."

« حال، وعده‌ها به ابراهیم و به نسل او داده شد…»

کشیش خیمنز: حالا اگر سخن را همین‌جا قطع کنیم، همه‌ی مسیحیان امروزی یا صهیونیست‌ها یا هر کس دیگر می‌توانند بگویند: «ببینید! وعده به ابراهیم و نسل او داده شد، اما آیه ادامه دارد. آیه می‌گوید:

« نمی‌گوید "و به نسل‌ها"... » (که در اینجا کلمه‌ی "نسل" با حرف جمع ها جمع بسته شده است)

« نمی‌گوید "و به نسل‌ها" چنانکه گویی دربارۀ بسیاری باشد، بلکه می‌گوید به "نسل تو" که مقصود یک تن یعنی مسیح است. »

کشیش اندرسون: پس بر اساس انجیل، عهدهای بسته شده با ابراهیم با ابراهیم و مسیح بسته شده بود و انجیل در آیه ی 29 می گوید:

«اما اگر شما ازآن مسیح می باشید، هرآینه نسل ابراهیم وبرحسب وعده، وارث هستید.»

کشیش اندرسون: بر اساس انجیل، ما مسیحی ها، چه یهودی و چه غیر یهودی، وارثان وعده هایی هستیم که به ابراهیم داده شده اند. اون هایی که امروز در خاورمیانه در کشور اسرائیل زندگی می کنند از مسیح نیستند. 99 درصد آن ها به عیسی مسیح باور ندارند. بنابراین آن ها از نسل ابراهیم نیستند. بنابراین آیات 1 تا 3 پیدایش، فص 12 آن ها را شامل نمی شود.

کشیش فرز: مردم می‌گویند: «خوب، اگر می‌خواهیم که خداوند ما را برکت دهد باید از اسراییل حمایت کنیم، اگر می‌خواهیم که خداوند کلیسای ما را برکت دهد، اگر می‌خواهیم خداوند ملت ما را برکت دهد باید از یک اسراییل فیزیکی پشتیبانی کنیم. خوب، اگر فقط همین 66 یا 67 سال گذشته‌ی تاریخ آمریکا را حساب کنیم، آیا چیزی از برکت خداوند را در کشورمان پیدا می‌کنید؟ آیا در دهه‌ی 1940 بود که سقط جنین را قانونی کردیم؟ نه، پس از آن بود. دیون ما در دهه‌ی 1940 چقدر بود و الان چقدر است؟ آن موقع اوضاع ما چطور بود و الان چگونه است؟ شما نمی‌توانید مرا قانع کنید که برکت خداوند بر این کشور نازل شده به این خاطر که «قول» حمایت از یک گروه فیزیکی از مردم به نحوی از انحاء به برکت خداوند ربط پیدا می‌کند.

کشیش اندرسون: فقط این نیست. اگر به تاریخ یهودیان طی 2000 سال گذشته نگاه کنید، آیا واقعا برکت خداوند شاملشان شده است؟ نخیر، آن ها در هر کشوری که بوده اند مورد تنفر و آزار و اذیت قرار گرفته اند. این کتابی که این جاست، فهرست همه ی کشورهایی را که طی بیش از 1000 سال گذشته یهودی ها از آنان اخراج شده اند در خود دارد. وقتی به این فهرست بلند بالا نگاه می کنید، حتما از خود می پرسید:«چرا هر جایی که زندگی می کرده اند، این همه مورد نفرت و آزار و اذیت قرار گرفته اند؟» پاسخ اینجاست. به خاطر کفری که به مسیحیت می ورزند و به خاطر اعطای وام های یغماگرانه شان.

اواخر دهه ی 1800، آزار یهودیان در روسه و جاهای دیگر شدت گرفت و بسیاری از یهودیان به تدریج به این باور رسیدند که تنها امیدشان برای آینده ای موفق و شادکامانه این است که خود صاحب کشوری شوند. این باور به عنوان «صهیونیسم» شناخته شد.

خاخام آبرامی: کشور یهودیان تحقق پروژه بزرگ تئودور هرتسل بود.

کشیش اندرسون: تئودور هرتزل؟

خاخام وینر: او پایه گذار صهیونیسم بود.

خاخام مان: اون به این نتیجه رسید که علت ضدیت با یهودی‌ها اینه که اونها کشور مستقلی برای خودشون ندارن.

خاخام آبرامی: و کتابچه‌ای تحت عنوان "کشور یهودیان" نوشت و گفت تنها یک راه برای محافظت از یهودیان در آینده وجود داره: اینکه یهودیان اروپا رو ترک کنند و در زادبوم خودشون یعنی اسرائیل ساکن بشوند. اون کتابچه تبدیل به کتاب مقدس صهیونیست‌ها شد.

خاخام وینر: صهیونیسم امیدی به تولد دوباره بود و با جنگ جهانی اول آغاز شد – اعلامیه بالفور.

خاخام مان: اعلامیه بالفور خیلی مهم بود. یه نامه الکی نبود.

کشیش اندرسون: I understand it was major document...

خاخام مان: ... برای وصف سیاست بریتانیا.

کشیش اندرسون: بنابراین بیانیه ی بالفور نامه ای از سوی لرد بالفور بود ...

خاخام آبرامی: ... به لرد روتچیلد.

کشیش اندرسون: در جنگ جهانی اول، ترکیه یکی از متحدان آلمان بود که داشت شکست می خورد. بنابراین امپراتوری عثمانی فرو پاشید. چون که امپراتوری ترکیه پس از جنگ جهانی اول فروپاشیده بود، لرد بالفور بریتانیایی بیانیه ای را نوشت و اعلام کرد که این کشور باید سرزمین یهودی ها شود.

خاخام آبرامی: بله، اون آغاز یک مهاجرت بزرگ‌تر بود – ده‌ها هزار یهودی عمدتاً از اروپای شرقی به اسرائیل رفتن.

Pastor Anderson: The Balfour Declaration was a letter written to Lord Rothschild, so in order to understand the Balfour Declaration, we have to know who Rothschild was.

مایر آمشل روتشایلد (Mayer Amschel Rothschild): پول قدرت می‌آورد! پول تنها سلاحی است که یهود برای دفاع از خودش دارد!

مایر آمشل باور، متولد فرانکفورت آلمان در سال 1744، یک زرگر و نزول خوار در خیابان جو بود. مغازه اش نماد دو مثلث درون هم به رنگ قرمز داشت. سرانجام نامش را به «روتشیلت» تغییر داد که به آلمانی به معنی «نماد سرخ» است.

روتشیلت به تدریج پی برد که نزول دادن به دولت ها و شاه ها خیلی سودده تر از نزول دادن به افراد عادی است. چون که نه تنها نزول های بزرگتری را می توانست به آن ها بدهد، بلکه مالیات مردم نیز بازگشت آن ها را بیمه می کرد. مایر روتشیلت پنج پسر داش که به آن ها مهارت های پول سازی را یاد داد و به پایتخت های مهم اروپا فرستاد تا شاخه های جدیدی را از تجارت خانوادگی بانکداری باز کند.

مایر آمشل روتشایلد (Mayer Amschel Rothschild): شما پنج برادر هستید. من از هریک از شما می‌خواهم تا بانکی را در یک کشور تأسیس کنید – یکی به پاریس برود، یکی به وین، و یکی به لندن – مهمترین مراکز را انتخاب کنید تا اگر زمانی قرار باشد از اینجا پول به لندن فرستاده شود، مجبور نباشید جان و طلای خود را به خطر بیندازید. آمشل از اینجا در فرانکفورت تنها نامه‌ای به ناتان در لندن می‌فرستد و می‌گوید، "این مبلغ را به این صورت بپرداز،" و آن مبلغ یک وام از لندن به فرانکفورت محسوب می‌شود. متوجه می‌شوید؟

پنج پسر (Five sons): بله پدر.

مایر آمشل روتشایلد (Mayer Amschel Rothschild): در زمان شما جنگ‌های زیادی در اروپا رخ خواهد داد و افرادی که قصد انتقال پول دارند به شعبات روتشایلد خواهند آمد چونکه خیالشان از آن بابت راحت است. دفاتر بانک‌های شما ممکن است در اروپا گسترده شود اما شما یک بانک و یک خانواده‌اید: خانواده روتشایلد، که همیشه با هم کار می‌کنند. این نقطه قدرت شما خواهد بود.

هنگام مرگش در سال 1812، وصیت نامه ای را به جا گذاشت که در آن در باب اداره ی خانه ی روتشیلت به پسرانشان توصیه هایی کرده بود.

- همه ی شاخه های خانه ی روتشیلت باید به اعضای خانواده سپرده می شدند.
- اعضای خانواده باید با عموزاده های درجه اول و دوم خود زندگی می کردند تا آن ثروت عظیم در خانواده باقی بماند.
- ورثه ی روتشیلت به شدت از افشای میزان ثروتشان منع شده بودند.

کل خانواده شدیدا حرص قدرت و جمع آوری ثروت داشتند. آن ها مخفیانه از هر دو طرف نزاع در جنگ های مختلف اروپا حمایت مالی می کردند، بانکداری اروپا را تحت سلطه ی خود گرفته بودند و تا پیش از اواسط دهه ی 1800، ثروتمندترین خانواده در جهان شده بودند.

تکس مارس: روتچایلد به بنیانگذاری اسراییل کمک کرد و همیشه هم پشتیبان اسراییل بوده. روتچایلد هر چه را بخواهد به دست می‌آورد. می‌گویند که او ثروتمندترین مرد دنیاست و من شک دارم که چنین نباشد.

با این که بیانیه ی بالفور در سال 1917 به لرد روتشیلت داده شد، تا سال 1947 برنامه ی دولتی یهودی پیاده نشد. برای جلب توجه عمومی برای ساخت دولتی یهودی در سرزمین فلسطین، فقط به هراس های جنگ جهانی دوم نیاز بود.

کشیش اندرسون: در سال 1947، سازمان ملل متحد اعلام کرد که دو دولت در فلسطین به وجود خواهند آمد. یک دولت یهودی و یک دولت فلسطینی.

سفیر ایالات متحده (US Ambassador): هیئت نمایندگی ایالات متحده از اصول اولیه پیشنهاد متفق‌القول سازمان ملل متحد در رابطه با تفکیک و مهاجرت حمایت می‌کند.

گوینده (Announcer): سپس روسیه در رابطه با پیشنهاد تفکیک از ایالات متحده حمایت کرد، در حالی که آینده سرزمین مقدس در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، کشورهای عرب تهدید کرده‌اند این مسأله را تلافی خواهند کرد.

تکس مارس: اما اسراییل اولین کشور شد و آنها هرگز اجازه نداده‌اند که فلسطین هم کشور شود، و کاری کرده‌اند که قطعنامه‌های سازمان ملل هیچ گاه اجرا نشوند.

در 14 می 1948، دیوید بن گورین،مدیر اجرایی سازمان صهیونیسم «پایه گذاری دولتی یهودی را در سرزمین اسرائیل» اعلام کرد.

گوینده (Announcer): در ماه مه 1948، کشور جدید یهودیان، "اسرائیل"، در پی جنگ و خون‌ریزی بسیار تأسیس شد. جنگجویان یهودی توانستند در نخستین دور از نبردهایی که سالها ادامه یافت، نیروهای عرب را از شهر حیفا بیرون کنند. دولت جدید اسرائیل به ریاست دیوید بن‌گوریون در تل‌آویو به کرسی می‌نشیند. و به این صورت برای نخستین بار پس از ویران شدن اورشلیم توسط رومیان در سال 70 میلادی، یهودیان صاحب یک کشور برای خود شدند.

کشیش خیمنز: امروز، بسیاری از مسیحیان گمان می‌کنند که خدا قوم اسراییل را دوباره [به سر جای خود] برگرداند و خداوند این کار خارق‌العاده را انجام داد. اما واقعاً برگرداندن این قوم به اسراییل محصول اراده‌ی خداوند بود یا سازمان ملل؟

کشیش اندرسون: آنچه که انجیل به وضوح در فصل چهار عبرانبیان می گوید این است که وقتی آن ها در ابتدا به همراه موسوی وارد سرزمین موعود شدند «به‌سبب نافرمانی راه نیافتند.» سپس، 40 سال بعد، فرزندان آن ها که به خداوند ایمان داشتند اجازه ی ورود به سرزمین موعود را یافتند. سپس، آن ها خدایان دیگری را پرستیدند، و خداوند چه کار کرد؟ آن ها را از سرزمین موعود خارج کرد. آن ها به مدت 70 سال به بابل رفتند. سپس، وقتی که توبه کردند و از خدایان دروغین خود روی گردانش شدند، به سرزمین موعود بازگشتند. سپس، وقتی که دست رد به سینه ی عیسی مسیح زدند، دوباره از سرزمین موعود اخراج شدند و بعد در سال 1947، همگی به حضرت عیسی مسیح ایمان آوردند و خداوند آن ها را به سرزمین موعود بازگرداند. آیا این حقیقت ماجراست؟ نه!

کشیش کولمن: آیا آنها به مسیح اعتقاد دارند؟ ببینید ای مسیحیان، این سوال را از خود بپرسید: «آیا در اسراییل تحولی رخ داد؟ آیا مردم عیسی را به عنوان مسیح خود تصدیق کردند؟» پاسخ منفی است. پس این خدا نبود که چون اسراییلی‌ها به او ایمان داشتند آنها را برگرداند. خدا گفته که اگر بنی‌اسراییل به سخن او عمل نکنند آنها را پراکنده می‌کند و این کار را کرد. خدا گفت زمانی آنها را برمی‌گرداند که رو به سوی او آورند. و آنها به خداوند رو نیاورده‌اند.

کشیش اندرسون: پس اگر این خداوند نیست که آن ها را بازگردانده است، چه کسی آن هارا برگردانده است؟ این روحیه ی ضد مسیحی بود که آن ها را به سرزمین موعود بازگرداند. این سازمان ملل بود که آن ها را به سرزمین موعود بازگرداند.

گوینده (Announcer): به این صورت با تأسیس کشور یهودی اسرائیل، تاریخ دستخوش تغییر شد. اسرائیل که آبستن نزاع و خشونت بود، اینک به جایگاهی موثر در امور جهان دست یافته است. پرچم آن به نماد امید در این دنیای متلاطم تبدیل شده است.

کشیش اندرسون: ستاره ی داود؟ این نماد از کجا می آید؟

خاخام آبرامی: هرگز به طور مشخص در کتاب مقدس نوشته نشده؟

: Is it in the Talmud?

قائد شسنول: نه.

کشیش اندرسون: آیا در کتاب مقدس چیزی درباره اش نوشته شده است، یا چیز دیگری؟

خاخام وینر: نه.

کشیش اندرسون: پس شما خیلی مطمئن نیستید که دقیقا این نماد از کجا می آید؟

خاخام وینر: نه.

خاخام مان: چیزی ندارم بگم!

کشیش اندرسون: پس هیچ کسی نمی داند، درست است؟

خاخام مان: نمی‌دونم.

کشیش اندرسون: چون که می دانم به آن ستاره ی داود می گویند. آیا هیچ ربطی به حضرت داود دارد؟

خاخام مان: نه، فکر نکنم.

خاخام آبرامی: باید یه جایی اومده باشه. دقیق یادم نیست چه ارتباطی داشتن.

کشیش اندرسون: من باور دارم که چیزی که آن ها به آن «ستاره ی داود» می گویند، در واقع ستاره ی رمفان است. چون که اگر انجیل را بخوانید می بینیدکه آن ها خدایان دیگری را می پرستیدند. انجیل درباره ی این صحبت می کند که آن ها پرچم هایی منقوش به خدای خود رمفان داشته و آن را با خود حمل می کرده اند.

تکس مارس: شما خدای کتاب مقدس را انکار کردید. ستاره‌ی خدای خود را برگرفتید که رِمفان یا کیون نام دارد (یعنی همان ستاره‌ی شش پر). این‌ها همه نام‌های مولوخ، بعل بزرگ، خدای بزرگ آتش است که [خودِ] شیطان است.

Paul Wittenberger: Beelzebub.

تکس مارس: همینطور است. بیلزباب. و آنها از این موضوع حیرت کردند. حالا، این خدای ستاره‌ای کیست؟ اگر فقط عهد عتیق خودشان را می‌خواندند این موضوع را می‌فهمیدند. در عاموس، خداوند می‌گوید که شما ستاره را برگرفته‌اید و با این کار مرا خشمگین کرده‌اید و و در واقع، فرزندان خود را با آتشْ قربانی خدای آتش کرده‌اید. آنها فرزندان خودشان را قربانی کردند. یهودی‌ها این کار را برای خدای ستاره کردند.

کشیش اندرسون: وقتی که خدایی دروغین را می پرستیدند، ستاره ی رمفان نماد و سمبل آن ها بود. اصلا نامی از «ستاره ی داود» در متون مقدس نیامده است، اما نام ستاره ی خدای دروغین رمفان آمده است. ما امروزه می دانیم که آن ها خدای درست را نمی پرستند، چون که انجیل می گوید: «هر که پسر را انکار کند، پدر را هم ندارد و هر که پسر را اقرار کند، پدر را نیز دارد.» اگر یهودی ها به پسر اعتقادی ندارند، انجیل می گوید که خدا را هم ندارند. پس چه کسی را دارند؟ یک کس دیگر. خدایی دروغین. پس آن ها خدایی را که ما می پرستیم نمی پرستند. برخی می گویند «خوب، آن ها پدر را می پرستند، اما به عیسی مسیح ایمان ندارند،» اما انجیل به ما می آموزد که پرستش پدر، بدون پذیرفتن پسر ناشدنیست.

تکس مارس: اگر نگاهی بیاندازید به فرقه‌ی اخوت فراماسونری، می‌بینید که نماد بزرگ آنها حرف G است. به ستاره‌ی روی قطب‌نما نگاه کنید که ستاره‌ی داود شکل خاصی دارد. در حقیقت، آنها کل ستاره‌ی داوود را در تمامی معابد ماسونی دارند. دلیلش چیست؟ فراماسونری مطالعه‌ی یهودیت و کابالاست.

The Jewish tribune newspaper on October 28, 1927, stated, "Masonry is based on Judaism. Eliminate the teachings of Judaism from the Masonic Ritual, and what is left?"

تکس مارس: آلبرت پایک در کتابش «اصول و جزمیات» می‌گوید که کابالا اساس [فراماسونری] است. بدون کابالا، از 33 مناسک لژهای ماسونی هم خبری نبود. اما خدایی که آنها می‌پرستند، معمار بزرگ، مولوخ، خدای آتش است. اگر کسی به من بگوید که این یهودیان نبودند که به نفرینی بزرگ دچار شدند، بلکه خود عیسی بوده است... در همین جا [این حرف] گفته شده.

کشیش خیمنز: یوحنا باب هشتم آیه‌ی 37 جالب است، چون عیسی می‌گوید: «می‌دانم که شما اولاد ابراهیم هستید.» پس عیسی این حقیقت را تایید می‌کند که آنها اولاد جسمانی ابراهیم هستند. او می‌گوید: «می‌دانم که شما اولاد ابراهیم هستید، لیکن می‌خواهید مرا بکشید زیرا کلام من در شما جای ندارد. من آنچه [را] نزد پدر خود دیده‌ام می‌گویم و شما آنچه [را] نزد پدر خود دیده‌اید می‌کنید.» در جواب او گفتند: «پدر ما ابراهیم است.» عیسی بدیشان گفت: «اگر اولاد ابراهیم می‌بودید، اعمال ابراهیم را بجا می‌آوردید.» این جالب است چون عیسی در آیه‌ی 37 تایید می‌کند که آنها از نطفه‌ی ابراهیم و اولاد جسمانی او هستند، اما در آیه‌ی 39 عیسی تردید می‌کند و می‌گوید: «اگر اولاد ابراهیم می‌بودید، اعمال ابراهیم را بجا می‌آوردید.» عیسی اصولاً دارد می‌گوید که آنها اولاد ابراهیم نیستند چون، همانطور که قبلا هم ذکر کردیم، او می‌گوید: «شما از پدر خود ابلیس می‌باشید.» پس جالب است که خود عیسی می‌گوید شما می‌توانید از نظر جسمی از اعقاب و نطفه‌ی اسراییل باشید و [لیکن] او شما را فرزند ابراهیم به حساب نمی‌آورد.

خاخام آبرامی: یک بخش دیگه هم در کتاب یوحنا هست. کتاب یوحنا، بخش 8، آیه 44 میگه یهودیان فرزندان شیطان هستند. اون این رو تبلیغ می‌کرده!

کشیش خیمنز: خود عیسی چنین گفت که «شما از پدر خود ابلیس می‌باشید و خواهش‌های پدر خود را می‌خواهید به عمل آورید. او از اول قاتل بود و در راستی ثابت نمی‌باشد، از آن جهت که در او راستی نیست. هر گاه به دروغ سخن می‌گوید، از ذات خود می‌گوید زیرا دروغگو و پدر دروغگویان است.» پس به گفته‌ی خداوندگار عیسی مسیح، آنها فرزند پدر خود ابلیس هستند. پس عیسی معتقد بود که آنان پیرو ابراهیم نیستند، پیرو موسی نیستند، پیرو پیامبران نیستند، پیرو خداوند نیستند. او می‌گوید که آنان پیرو پدرشان ابلیس هستند.

تکس مارس: آیات جالبی در باب‌های 2 و 3 مکاشفه وجود دارد که نان می‌گوید شما یهودی هستید و نیستید، بلکه از کنیسه‌ی شیطانید.

کشیش اندرسون: وقتی بدانید که فقط یک دین در جهان هست که کنیسه دارد، فهمیدن این که «کنیسه ی شیطان» چیست کار سختی نیست. یهودیت. وقتی که بدانید انجیل می گوید که آن ها می گویند یهودی هستند، اما در واقع یهودی نیستند، فهمیدن این که که هستند کار سختی نیست. هر کسی در دنیا همین جوری نمی گوید «من یهودی ام.» افرادی که مناسک یهودیت را به جا می آورند می گویند که یهودی اند. ممکن است بگویید، «خوب کشیش اندرسون، آن ها می گویند که یهودی هستند، اما واقعا هم هستند.» نه، چون فصل دو رومیان، آیه ی 28 می گوید: «زیرا یهودی راستین آن نیست که به ظاهر یهودی باشد، و ختنۀ واقعی نیز امری جسمانی و ظاهری نیست. بلکه یهودی آن است که در باطن یهودی باشد و ختنه نیز امری است قلبی که به‌دست روح انجام می‌شود، نه به‌واسطۀ آنچه نوشته‌ای بیش نیست. چنین کسی را خدا تحسین می‌کند، نه انسان.» انجیل می گوید: «زیرا ختنه‌شدگانِ واقعی ماییم که در روحِ خدا عبادت می‌کنیم، و فخرمان به مسیحْ عیسی است و به افتخارات انسانی خود اتکا نداریم.» پس در چشم خدا، آن ها یهودی نیستند، آن ها کنیسه ی شیطانند. انجیل در مکاشفه، فصل 3، آیه ی نه می فرماید: «اینک آنان را که از کنیسۀ شیطانند و به‌دروغ لافِ یهودیت می‌زنند و نیستند، وامی‌دارم تا بیایند و به‌پای تو افتند و اذعان کنند که من تو را دوست داشته‌ام.» پس خدا حتما چرا باید کنیسه ی شیطان را می ساخت که بدانیم خداوند کلیسای واقع در فیلادلفیا را دوست دارد؟ چون که یهودیان فکر می کنند که خداوند فقط ان ها را دوست دارد. ان ها فکر نمی کنند که خداوند غیریهودی های فیلادلفیا را دوست دارد. به این خاطر است که خداوند گفت: «آنان را که از کنیسه ی شیطانند وا می دارم تا بیایند و به پای تو افتند و اذعان کنند که من تو را دوست داشته ام.» خداوند همه ی آدم های دنیا را دوست دارد. سرخ، زرد، سیاه، و سفید در چشم خداوند ارزش والایی دارند. در اول یوحنا، فصل 2، آیه ی 2، انجیل ضدمسیح را تعریف می کند:

«دروغگو کیست، جز آن که مسیح بودنِ عیسی را انکار می‌کند. چنین کسی همان «ضدّمسیح» است که هم پدر و هم پسر را انکار می‌کند. »

کشیش اندرسون: اگر که باورتان بر این باشد که عیسی مسیح نیست، باید حتما باور داشته باشید که مسیحی وجود دارد. آن گاه آن مسیح عیسی نیست.

کشیش خیمنز: باب 4 یوحنا می‌گوید که کلمه‌ی «مسیح» یعنی «کرستس». زنی که کنار چاه ایستاده می‌گوید: «می‌دانم که مسیح یعنی کرستس می‌آید.» پس ما می‌دانیم که معنی کلمه‌ی «کرستس» «مسیح» است. پس وقتی در یوحنا اولْ باب دوم آیه 22 می‌گوید: «دروغگو کیست جز آنکه مسیح بودن کرستس را انکار کند.» چیزی که می‌گوید این است که: «دروغگو کیست جز آنکه مسیح بودن عیسی را انکار کند.» و چه گروهی از مردم باورشان این است که مسیحی هست، اما باور ندارند که آن مسیحْ عیسی است؟ باز هم یهودی‌ها.

کشیش اندرسون: فرصت بدهید ببینم آیا می توانم آن را درست شرح دهم. در واقع باور یهودیان به عیسی . . . روشن است که شما باور ندارید که او مسیح موعود است، اما آیا فکر می کنید که مسیح تنها یکی دیگر از مسیح موعودهای دروغین است؟

خاخام مان: بله، اگه ادعا می‌شده که اون مسیحا هست، پس یه مسیحای دروغین بوده.

خاخام آبرامی: عیسی هرگز نگفت که "من مسیحا هستم."

خاخام مان: یهودیان به مسیحا علاقه‌مند بودن. اونها در انتظار مسیحا هستن. اونها مسیحا رو میخوان، پس اگه اون یکی از خصوصیات واقعی مسیحا را داشت، به اون علاقه‌مند می‌شدن. اما اون 12 حواری داشت. خیلی نیست. شما دارین درباره ملّت یهود با اون همه دانشمند حرف می‌زنین. اونها مجذوب او نشدن.

کشیش اندرسون: به او باور پیدا نمی کردند.

خاخام مان: نه اصلاً! مسیحیان طرح یک مسیحای شکست خورده رو خلق کردن. اگرچه او شکست خورد، همچنان مسیحاست. ما این رو رد می‌کنیم. اگر شکست خوردی، پس مسیحا نیستی.

کشیش اندرسون: آن ها همچنان منتظر ظهور مسیحی دیگر هستند و ما می دانیم که مسیح موعود دیگر ضد مسیح است. مسیح موعود یهودی ها چگونه است؟

خاخام آبرامی: یک پادشاه بسیار قدرتمند که صلح و رضایتمندی رو در زمین گسترش خواهد داد. شما باید بتونی صلح برقرار کنی.

کشیش اندرسون: صلح جهانی؟

خاخام آبرامی: صلح جهانی.

خاخام مان: وقتی مسیحای واقعی اینطور قدرتمندانه و غیرقابل انکار ظهور کنه، اون‌وقت همه تأیید می‌کنن که او مسیحای واقعی‌ست.

کشیش اندرسون: جهانی؟

خاخام مان: در تمام جهان. حتی غیریهودیا، چونکه همه به دنبال مسیحا هستن.

کشیش اندرسون: پس شما می گویید وقتی که مسیح موعود می آید، کل دنیا به او ایمان خواهد آورد؟

خاخام مان: بله، همه جهانیان، چون هدفش این خواهد بود که همه جهان رو به مسیر درست بیاره. همه ملت‌ها به سوی اورشلیم صف می‌کشند تا از او یاد بگیرن. و این آغاز دوران صلح جهانی خواهد بود. مسیحا یک شخصیت عظیم کاریزماتیک با دانش و مهارت‌های ارتباطی فوق العاده خواهد بود. همچنین جنگجویی بزرگ. او مدافع یهودیان خواهد بود و تمام دشمنان اونها رو برای همیشه از بین خواهد برد.

کشیش رومرو: اگر به توصیفات یهود از مسیح‌شان گوش کنید، می‌بینید که آنان تصویری بی‌نقص از چیزی را ترسیم می‌کنند که در کتاب مقدس دجال توصیف شده است. او کل دنیا را فتح می‌کند. او، از طریق جنگ، صلح را به ارمغان می‌آورد.

کشیش اندرسون: همه ی ادیان دنیا به او ایمان پیدا خواهند کرد. صلح جهانی را به ارمغان خواهد آورد. همه ی ما را متحد خواهد کرد.

تکس مارس: خیلی از مسیحیان عزیز هستند[؟]، و نمی‌دانند که چه می‌کنند. من در یک گردهمایی پیشگویی در فلوریدا حضور داشتم، خانمی پیش من آمد و ستاره‌ی داود را به خود بسته بود. از او پرسیدم که چرا این ستاره را به خود بسته و او گفت: «اوه، خوب خیلی مهم است که حمایت خود را از اسراییل نشان دهیم.» به او گفتم: «چگونه حمایت خود را از اسراییل نشان می‌دهی؟» گفت: «من هر ماه مبلغی پول به بنیاد معبد کوه می‌دهم.» خوب، این یک گروه یهودی است؛ من به او گفتم «آیا نمی‌دانی در تسالونیکیان دوم باب 2 گفته شده که دجال به آن معبد می‌رود و خود را خدایی برتر از هر خدای دیگر اعلام می‌کند؟» او گفت: «خوب، به نظرم من فقط کمک می‌کنم تا پیشگویی کتاب مقدس عملی شود.» به او گفتم: «دارید کمک می‌کنید! شما به دجال کمک می‌کنید که بیاید! آخر چه کسی دوست دارد چنین کاری انجام دهد!»

خاخام جرمی گیمپل (Rabbi Jeremy Gimpel): وقتی مردی می‌آید و در جنگ‌های اسرائیل شرکت می‌کند، دشمنان را شکست می‌دهد، معبد را می‌سازد، در زمین صلح برقرار می‌کند – آن رهبری که چنین کرده – همه ما در برابر این پادشاه زانو خواهیم زد. متوجه منظور من می‌شوید؟ هر کسی که باشد. پس دیدگاه شما در این باره – که به اون ظهور مجدد می‌گویید، بسیار خوب، ما به اون ظهور نخست می‌گیم.

کشیش اندرسون: ببینید، یهودیان آماده هستند که ضدمسیح را به عنوان مسیح موعود خود بپذیرند و در عین حال به مسیحی ها یاد داده می شود که در آخرالزمان همه ی یهودی ها به عیسی مسیح ایمان خواهند آورد. خوب، فقط یه نابغه نمی فهمد که نقش شیطان در این جا چیست. وقتی که یهودیان ضد مسیح را به عنوان مسیح موعود خود می پذیرند، سپس همه ی مسیحیان مرتد او را به هم نشان خواهند داد و خواهند گفت که «ببین، این ظهور دوم عیسی مسیح است! ببین، همه ی یهودی ها به او ایمان آوردند!» هدف شیطان از آوردن ضد مسیح چیست؟ برای این که به مردم بقبولاند که او ظهور دوم مسیح است. و مانند همه ی دیگر باورهای غلط، این باور ناشی از تفسیر بخشی از کتب مقدس خارج از بافت اصلی آن هاست. آخر فصل 11 رومیان را می گیرند و اول آن را کاملا نادیده می گیرند و مستقیم می روند به آخر فصل به آیه ی 26 «و این‌چنین تمامی اسرائیل نجات خواهد یافت،» و ان ها خواهند گفت:«ببین، در آخرالزمان هر کسی که در اسرائیل است نجات خواهد یافت. آن ها به عیسی مسیح ایمان خواهند آورد!» آن ها فراموش خواهند کرد که انجیل حجت را بر ما تمام کرده و در فصل 9 رومیان می گوید «همۀ کسانی که از قوم اسرائیل‌اند، براستی اسرائیلی نیستند.» نوادگان فیزیکی اسرائیل واقعی نیستند! او گفت: «زیرا یهودی راستین آن نیست که به ظاهر یهودی باشد. بلکه یهودی آن است که در باطن یهودی باشد.» کسانی از ما که به عیسی مسیح باور دارند از اسرائیلند. چگونه می توان به یک آدم نجات نیافته گفت: «آن ها اسرائیلی هستند،» وقتی که انجیل می گوید «تمامی اسرائیل نجات خواهد یافت.»؟ این آیه به من می گوید که هر کسی نجات نیافته است از اسرائیل نیست. این عیسی مسیح نیست، این در واقع ضد مسیح است که می خواهد یهودیان را با مسیحیان دروغین و همه ی ادیان دنیا متحد کند.

برای این که ضد مسیح یهودیان بتواند همه ی ادیان دنیا را متحد کند، شیطان باید جریان اصلی مسیحیت را متقاعد کند که یهودیان را هم از هم باوران خود تلقی کنند، در صورتی که آن ها به عیسی مسیح کفر می ورزند و او را رد می کنند. مبلغان انجیلی تلویزیونی، مثل جان هیگی، آموزه های آشکار کتب عهد جدید را نادیده می گیرند و عهدهایی را که در فصل دوازده پیدایش آیات 1 تا 3 به ابراهیم داده شده است، به اسرائیل امروزی هم که مسیح را رد می کند نسبت می دهند. رسانه به هر کسی که بر اساس انجیل باور دارد یهودی ها دیگر بنده های برگزیده ی خدا نیستند برچسب ضد یهود می زند.

جان هاگی (John Hagee): نبرد اسرائیل نبرد ما هم هست! ما با هم متحد هستیم! مأیوس نمی‌شویم! شکست نمی‌خوریم! مرعوب نمی‌شویم! از پا نمی‌نشینیم! سکوت نخواهیم کرد! ما بدترین کابوس برای ضدیهودیان عالم هستیم، و پیروزی از آنِ ماست!

تد کروز (Ted Cruz): اگر در کنار اسرائیل و یهودیان نباشید، پس من هم در کنار شما نخواهم ایستاد. سپاسگزارم، و خدا نگهدار.

جوئل اوستین (Joel Osteen): ما در کنار مردم اسرائیل خواهیم ایستاد.

رابرت جفرس (Robert Jeffress): من از شما و همه مسیحیان و همه یهودیان و همه دوستداران آزادی در آمریکا می‌خواهم که در کنار من ایستاده و از رئیس جمهور و کنگره بخواهیم تا برای ریشه‌کن کردن داعش منحوس و اسلام افراطی از چهره زمین هر کار که لازم است انجام دهند. اینک زمان عمل است.

خانم مُبلّغ تلویزیونی 1: "و دوست‌داران شما را دوست می‌دارم و به بدخواهان شما بدی می‌کنم."

خانم مُبلّغ تلویزیونی 2: شما نمی‌خواهید دشمن اسرائیل باشید.

خانم مُبلّغ تلویزیونی 1: "باشد که همه زمینیان در شما برکت یابند."

خانم مُبلّغ تلویزیونی 2: بله، آمین.

مُبلّغ تلویزیونی 4: شما یا دوست هستید یا دشمن. فقط یکی از این دو.

جان هاگی (John Hagee): فرد، کلیسا و ملتی که به کشور اسرائیل و یهودیان نیکی کند بی‌اندازه برکت خواهد یافت.

بنی هین (Benny Hinn): دوست داشتن اسرائیل تنها این نیست که بگویید "خوب، من شما رو دوست دارم." بلکه شما باید در زمان نیاز در کنار آنها بایستید.

کشیش اندرسون: انجیل آشکارا در دوم یوحنا، آیات 9 تا 11 می فرماید:

«هر آن کس که از تعلیم مسیح فراتر رود و در آن پایدار نماند، خدا را ندارد، آن که در آن تعلیم پایدار مانَد، هم پدر را دارد و هم پسر را. 10اگر کسی نزد شما آید و این تعلیم را نیاورد، او را به خانۀ خود مپذیرید و خوشامدش مگویید؛ زیرا آن که او را خوشامد گوید، در اعمال بدش شریک می‌شود.»

کشیش اندرسون: و وقتی که به کسی خوش آمد بگویید چه می شود؟ به آن ها برکت می دهید. بنابراین مسیحیت انجیلی امروز می گوید که اگر بخواهیم که خداوند به ما برکت دهد باید به اسرائیل برکت دهیم، اما دوم یوحنا به ما یاد می دهد که اگر ما به کسی که فرزند خدا را رد می کند برکت دهیم، در اعمال شرورش شریکی خواهیم بود.

کیل می‌دهند ـ باپتیست‌های جنوب، پنتاکوستال‌ها، شوراهای خداوند ـ همه‌ی این‌ها گروه‌های بسیار پرشوری هستند و اساساً بسیار طرفدار اسراییل و صهیونیسم بوده‌اند. خیلی از آن‌ها فقط با گفتن «اوه، تو نیازی به عیسی نداری. [چون] تو یک یهودی هستی.» باب تغییر مذهب را بسته‌اند.

در Houston Chronicle، از جان هیگی نقل شده است که:

«من تلاش نمی کنم که یهودیان را به دین مسیحیت بیاورم. در «شبی به احترام اسرائیل» اصلا چنین چیزی وجود ندارد. در واقع تلاش برای دعوت یهویان به مسیحیت «وقت تلف کردن است.» یک یهودی که ریشه اش در یهودت است به دین مسیحیت نمی گرود. هر کس دیگری، چه بودایی یا بهایی، باید به حضرت عیسی ایمان پیدا کند، به جز یهودی ها. یهودیان عهدی با خدا دارند که هیچ گاه مسیحیت جای آن را نگرفته است.

کشیش اندرسون: و این ضد یهودترین جمله ای است که می توان گفت: «یهودیان را به مسیحیت دعوت نکنید.» این باورر، در واقع، یهودیان را به جهنم می فرستد. انجیل می گوید:

«آن که به پسر ایمان دارد، حیات جاویدان دارد؛ امّا آن که از پسر اطاعت نمی‌کند، حیات را نخواهد دید، بلکه خشم خدا بر او برقرار می‌ماند.»

کشیش اندرسون: اما جان هیگی یاد می دهد که یهودیان در حال حاضر آماده هستند و نیازی به مسیحی کردنشان نیست.

کشیش فرز: خوب، جان هگی کاملاً در اشتباه است. کتاب مقدس به ما می‌گوید که ما باید گمشده‌ها را دریابیم، و این‌که باید انجیل را برای هر موجودی بخوانیم. خوب من قبلا نام سی. آی. اسکوفیلد را بردم که همسرش را طلاق داد و دوباره ازدواج کرد. آیا جالب نیست که جان هگی هم همین ماجرا را داشته: زنش را طلاق داد، با یک خانم دیگر ازدواج کرد، یک کلیسای بزرگ پنتاکوستال را رهبری می‌کند و تا سرحد بت‌پرستی بر اسراییل تاکید دارد.

جان هاگی (John Hagee): آزاد یعنی آزاد! او را در خانه خدا حمد و سپاس گویید.

گوینده (Announcer): از 18000 عضو کلیسای او در سن آنتونیوی تگزاس تا 99 میلیون خانواده‌ای که به گفته خودش هر هفته شنونده و بیننده برنامه‌های رادیو و تلویزیونی او هستند، جان هاگی یک امپراطوری برای انتشار انجیل اسرائیلی با مبلّغانی در سرتاسر جهان به راه انداخته است. و قدرت او به عنوان رهبر CUFI از کلیسا تا محافل سیاسی گسترش یافته است.

کشیش اندرسون: جان هیگی تعلیم دهنده ای کفرگو و دروغین است که یاد می دهد حضرت عیسی به زمین نیامد تا مسیح موعود باشد.

جان هاگی (John Hagee): "دفاع از اسرائیل" دیدگاه مسیحیت را به لرزه می‌اندازد. با استناد به کتاب مقدس اثبات می‌کند یهودیان به طور کلی عیسی را به عنوان مسیحا رد نکرده‌اند. همچنین اثبات می‌کند که عیسی به زمین نیامد تا مسیحا باشد. و مشخص می‌کند که به صلیب کشیدن عیسی توطئه‌ای بود از سوی رم، کاهن اعظم، و هرودوس زیرا او را فردی بسیار خطرناک می‌پنداشتند. وقتی عیسی در کلام و عمل مسیحا بودن خود را رد کرد، چرا باید یهودیان را برای رد کردن چیزی که هرگز اعلام نشده بود سرزنش کرد؟ این را در مبحث تکان دهنده "دفاع از اسرائیل" مطالعه کنید.

گوینده (Announcer): این کتاب کشیش جان هاگی قرار است که برای همیشه در بین مسیحیان بحث و کنکاشی به راه بیندازد.

کشیش فرز: جان هگی نه یک باپتیست مستقل است و نه یک معتقد به کتاب مقدسِ شاه جیمز. بنابراین، خیلی از کسانی که این مستند را تماشا می‌کنند، خواهند گفت: «خوب، ما که طرفدار این آدم نیستیم.» بسیار خوب، راجع به سم گیپ چه می‌گویید که حدود یک سال پیش در کلیسایی در آیداهو وعظ می‌کرد و گفت (تقریباً می‌توانم کلمه به کلمه‌اش را بگویم) «می‌‌دانید من هیچ‌وقت عیسی را چه چیز خطاب نمی‌کنم؟ من هیچوقت او را مسیح خود خطاب نمی‌کنم.»

سم گیپ: «می‌دانید من هیچ‌وقت عیسی مسیح را چه چیزی خطاب نمی‌کنم؟ من هرگز او را مسیح خود خطاب نمی‌کنم. می‌دانید چرا؟ شما می‌گویید: "خوب، او مسیح است." او مسیح شما نیست! اگر یهودی نباشید او مسیح شما نیست. آیا شما از بنی‌اسراییل نیستید؟ بسیار خوب، به ما هیچوقت وعده‌ی مسیح داده نشده است.»

کشیش فرز: من متاسفم، اما سم گیپ اشتباه می‌کند. او ممکن است میان حتی باپتیست‌های مستقل طرفدار داشته باشد، اما اشتباه می‌کند. چه سم گیپ باشد یا پیتر راکمن یا هر کس دیگر. کلام خدا کلام خداست و ما اجازه نمی‌دهیم آنچه را این کلام واقعاً می‌گوید تحریف کنند، حالا این فرد می‌خواهد اسکوفیلد باشد یا جان هگی یا واعظ یا استاد یا آموزگار مورد علاقه‌ی ما. عیسی مسیح خود مسیح است. او مسیح من است. مسیح همه است.

جان هیگی در ادامه ی مقاله اش در Houston Chronicle می گوید:«بسیاری از کارشناسان الهاهیات ضد یهودند چون که می گویند عهدی که با یهودی ها بسته شده دیگر برقرار نیست. باوردارند که مسیحیت جایگزین یهودیت شده و این که اسرائیل نباید از حمایت ارتش آمریکا بهره مند باشد.

مسیحیان صهیونیست مانند هیگی در تعلیماتشان می گویند که مسیحیان باید از اسرائیل حمایت کنند، بلکه از دولت آمریکا هم می خواهند که اسرائیل را از لحاظ نظامی و مالی پشتیبانی کند. و چون که مسیحیان انجیلی بخش اعظمی از رأی دهندگان را تشکیل می دهند، سیاستمداران هم از روی وظیفه به اسرائیل می روند تا پشت دیوار ندبه خدای یهودیان را عبادت کنند.

گوینده 1 MSNBC: رأی دهندگان محافظه‌کار، مذهبی و جمهوری‌خواه زیادی هستند که به این مسئله اهمیت می‌دهند، و وقتی می‌بینند که تد کروز در شبکه فاکس نیوز ظاهر می‌شود و می‌گوید "من 100% از اسرائیل حمایت می‌کنم"، بسیاری از رأی دهندگان محافظه‌کار به خودشان می‌گویند، "هی، این یارو کروز بهتر از چیزی هست که فکر می‌کردم!"

گوینده 2 MSNBC: در واقع، آنها در گردهمایی مسیحیان متحد برای اسرائیل بودند، که یک سازمان متشکل از مسیحیان اوانجلیست (تبلیغی) است که بسیار بسیار طرفدار اسرائیل هستند. به نظر من، به همین دلیل است که "راند پول" در کنار اونها دعا می‌کند. اینجا، او در کنار اعضای CUFI دعا می‌کند.

تد کروز (Ted Cruz): می‌توان گفت کسانی که از اسرائیل نفرت دارند از آمریکا نفرت دارند، و کسانی که از یهودیان نفرت دارند از مسیحیان نفرت دارند.

جیم استالی (Jim Staley): پس مخالفت با اسرائیل مخالفت با خداست، و اینکه آنها چه باوری دارند یا در چه موقعیت روحانی هستند به من ارتباطی ندارد. من پشتیبان اون هستم و اینکه او چه کار می‌کند و در چه موقعیتی هست برای من مهم نیست. تا زمانی که یهوه، خدای ابراهیم، اسحاق، و یعقوب رو می‌خواند برادر من است.

خاخام جرمی گیمپل (Rabbi Jeremy Gimpel): من فکر می‌کنم که داریم به سوی یک مسیحیت با تکیه بیشتر بر کتاب مقدس، یا یک مسیحیت یهودی‌گرا می‌رویم و مرزهای بین ما که قبلاً اینطور گفته می‌شد که مثلاً "اوه، اونها مسیحی هستن؛ اونها یهودی،" تبدیل میشه به "اوه، اونها مثل برادر هستن!"

بنیامین نتانیاهو (Benjamin Netanyahu): اسرائیل از بابت حمایت مردم آمریکا و رؤسای جمهور آمریکا، از هری ترومن تا باراک اوباما، بسیار سپاسگزار است.

باراک اوباما (Barak Obama): در واقع، مفتخرم که بگویم هیچ‌یک از دولت‌های آمریکا به اندازه ما از امنیت اسرائیل حمایت نکرده‌اند. هیچ‌یک! نگذارید دیگران چیزهای نادرستی به شما بگویند! حقیقت این است.

میت رامنی (Mitt Romney): ما حق اسرائیل برای دفاع از خود را به رسمیت می‌شناسیم، و اینکه آمریکا باید در کنار شما باشد.

جان هاگی (John Hagee): بنابراین زمان آن رسیده است تا آمریکا به سخنان سناتور جان لیبرمن گوش دهد و یک حمله نظامی پیشگیرانه علیه ایران را مد نظر قرار دهد تا از یک هولوکاست هسته‌ای در اسرائیل و حمله هسته‌ای به آمریکا جلوگیری کند.

کشیش اندرسون: در دوم تواریخ، باب 19، یک شاه خداشناس به نام یهوشافاط می خواست به اسرائیل کمک کند. این چیزی است که خداوند در آیه ی دوم به او فرمود:

«ییهوی رائی، پسر حنانی برای ملاقات او رفت و به یهوشافاط پادشاه گفت: «آیا باید پلیدان را یاری دهی و کسانی‌که از خداوند نفرت دارند دوست بداری؟ به همین سبب خشم خداوند بر تو فرود خواهد آمد.

کشیش اندرسون: خوب، امروزه به ما گفته می شود که اگر از دولت اسرائیل حمایت کنیم، بر اساس باب 12 پیدایش، خداوند به ما برکت می دهد. اما در حقیقت انجیل به ما می آموزد که اگر به ملتی خداناشناس و پلید همچون اسرائیل کمک کنیم، خشم خدا بر ما فرود می آید.

کشیش فیلنیوس: چرا ما به عنوان مسیحیانی که به کتاب مقدس ایمان داریم باید ملت اسراییلی را پشتیبانی کنیم که حتی اجازه نمی‌دهد یک مسیحی به کشورشان مهاجرت کند؟ اگر شما بخواهید به اسراییل مهاجرت کنید، باید نام عیسی مسیح را انکار کنید.

کشیش اندرسون: پس برای این که کسی یک یهودی ارتدکس بشه یا حق بازگشت داشته باشه، باید مثلا، مسیحیت رو انکار کنه.

قائد شسنول: همینطوره.

خاخام آبرامی: نمیشه هم مسیحی بود و هم یهودی. یا این یا اون.

قائد شسنول: خوب بر اساس قوانین کشور جدید اسرائیل، فرد باید از وابستگی‌های مذهبی قبلی دست بکشه و لازمه تا یکسری آئین مذهبی برگزار بشه تا وابستگی‌های مذهبی قبلی از بین بره.

کشیش اندرسون: پس کسی که یهودی نیست خود به خود دعوت نامه ی مهاجرت به اسرائیل نداره؟

قائد شسنول: نه به عنوان شهروند.

کشیش اندرسون: پس برای این که کسی به اسرائیل مهاجرت کنه باید مسیحیت رو انکار کنه تا...

قائد شسنول: برای اینکه شهروند بشن باید توسط یک خاخام ارتودکس تغییر دین بدن.

کشیش فیلنیوس: شخصاً افرادی را می‌شناسم که به اسراییل رفتند، با این اعتقاد که اسراییل ارض موعود است و یهودیان قوم برگزیده‌ی خداوند هستند، و با این اعتقاد قلبی آنجا می‌روند که شاهدشان باشند و به آنان از مسیح بگویند، اما در اسراییل عرضه‌ی نشریات تبلیغی ممنوع است. پلیس می‌آید و آنها را تحت فشار می‌گذارد و حتی ممکن است دستگیر یا از کشور اخراج شوند. انجیل درست می‌گوید که آنها دشمنان انجیل هستند. در رومیان باب 11 آیه‌ی 28 نوشته:

«به لحاظ انجیل، به خاطر شما، دشمن‌اند، اما به لحاظ گزینش الهی، به خاطر پدران، محبوب خدایند.»

کشیش فیلنیوس: درست در کلام خداوند گفته شده است. آنها دشمنان انجیل هستند.

کشیش فرز: در ژوئن 2014 و طی ماه غرور همجنس‌گرایان، سفارت آمریکا زیر پرچم آمریکا پرچم غرور همجنس‌گرایان را به اهتزار در آورد. در این چند سال اخیر، تل‌آویو در بین خودِ جامعه‌ی همجنس‌گرایان به عنوان شهر اول همجنس‌گراها انتخاب شده است. آنها به تل‌آویو به عنوان شهر اول رای دادند ـ نه به سانفرانسیسکو، نه به نیویورک، اما به تل‌آویو.

گلن بک (Glenn Beck): کشور ما تأسیس شد تا اسرائیل تأسیس شود! نشانه‌های ما در همه جا هست. یک دلار از جیب خود بیرون بیاورید. به مهر بزرگ روی آن دقت کنید. بین دو بال عقاب ستاره داوود را می‌بینید که از 13 ستاره تشکیل شده است. چرا ستاره داوود آنجاست؟

جان هاگی (John Hagee): اطراف آن ستاره را باران شکوه شخینا احاطه کرده است که نمادی است از شکوه شخینا که معبد بزرگ را احاطه کرده بود. جورج واشنگتن گفت، "من می خواهم این روی دلار باشد تا مردم بدانند یهودیان چه کمک‌هایی به ایالات متحده آمریکا کرده‌اند."

نه تنها به مسیحیان امروزی یاد داده می شود که طرفدار یهودیت و اسرائیل باشند، بلکه باورهای عجیب تلمود و کابالا هم دارند به کلیساها رسوخ می کنند و به عنوان باورهای مسیحی قالب می شوند. برای نمونه، بسیاری از کشیش ها جوری واژه ی «سکینه» را به کار می برند که انگار از کتب عهد عتیق عبری گرفته شده است، اما در واقع حتی یک بار هم در انجیل به کار نرفته است.

خاخام مان: "شخینا" یعنی حضور مقدس.

خاخام وینر: و در واقع یک کلمه مونث هست. مذکر نیست.

خاخام تلویزیونی (TV Rabbi): مثلاً اگر موشه دی لئون گفته بود "به نظر من خدا مونث است." از این حرفش استقبال نمی‌شد. اما در اینجا او میگه خاخام دوران قدیم شیمون درباره شخینا، نیمه مونث خدا، و رابطه عاشقانه او با زوج روحانی خودش که ذات مقدس است به ما چیزهایی آموخته.

خاخام وینر: پس اعتقادی هست که خدا می‌تونه هم مذکر باشه و هم مونث.

خاخام آبرامی: شخینا یعنی حضور خدا در عالَم. این چیزی هست که از وجود خدا نشئت می‌گیره. اما شخینا و خدا برای یهودیان یکی هستن و جدا کردن اونها از هم تقریباً ممنوعه. به عبارت ساده‌تر، خدا خودش رو در قالب الهام شخینا نمایان می‌کنه.

کشیش فرز: شکینا جزیی از تلمود است ـ جزیی از یهودیت، نه مسیحیت. با این حال، چه تعداد واعظ باپتیست از عبارت «شکوه شکینا» در کلیسا استفاده کرده‌اند، با این‌که حتی در متن کتاب مقدس چنین چیزی نیست.

مُبلّغ تلویزیونی 5: دوستان، باید باور داشته باشیم که شکوه شخینا درون ماست. این حضوری که درباره آن صحبت کردیم، این حضوری که در این بالاخانه بر حواریون حاضر شد، شکوه شخینا همراه ما مؤمنان است.

کشیش اندرسون: انجیل از آغاز پیدایش تا پایان مکاشفه به روشنی خدا را مذکر می داند. اگر یاد بدهید که خداوند هم زن است و هم مرد، خدایتان متفاوت خواهد بود. کتاب آسمانی مسیحیت به ما می آموزد که مرد صورت و جلال خداست، و در اول قرنتیان، باب 11، انیجل می فرماید:

«مرد نباید سر خود را بپوشاند، زیرا او صورت و جلال خداست؛ امّا زن، جلالِ مرد است.»

کشیش اندرسون: بنابراین در باب 11 اول قرنتیان، مرد نباید سر خود را بپوشاند، چون بر خلاف زنان، مرد صورت و جلال خداست. به همین خاطر است که در باب اول پیدایش آیه ی 27 می فرماید:

«پس خدا انسان را به صورت خود آفرید، او را به صورت خدا آفرید؛ ایشان را نر و ماده آفرید.»

کشیش اندرسون: آن ها نر و ماده آفریده شدند، اما او صورت و جلال خداوند آفرید شد. صورت و جلال خدا بودن یعنی چه؟ یعنی شبیه خدا بودن؟ هنگامی که حضرت عیسی روی این زمین پا گذاشت یک مرد بود و پدر مذکر است. این از آموزه های کفرآلود عرفان های نوظهور است که زمین مادر و روح مونث، و الهه و کابالا و عصر جدید را می پرستند. همه ی این ها از عرفان های نوظهور می آیند.

لئونارد نیموی (Leonard Nimoy): این شکل حرف "شین" در الفبای عبری است. حرفی بسیار جالب در این زبان که حرف اول کلمه "شادای"، حرف اول کلمه "شلوم" و حرف اول کلمه "شخینا" است، شخینا به معنی جلوه مونث خداست.

اسپوک (Spock): ای سیمای سیراخ، پدر همه نیکی‌ها، پاینده و پیروز باشی.

لئونارد نیموی (Leonard Nimoy): بسیار عالیست. مردم نمی‌دانند که از این طریق به همدیگر موهبت می‌کنند.

وقتی که مسیحیان اطلاعات ارائه شده تا اینجای فیلم را می بینند، بسیاری هنوز بر این باورند که کسانی که نوادگان فیزیکی ابراهیم، اسحاق، و یعقوبند یهودی اند و بقیه غیر یهودند... اما واقعا به همین سادگیست؟

کشیش اندرسون: تنها راهی که یک فرد می تواند واقعا ثابت کند که یهودی است از طریق شجره نامه است. در واقع، بسیاری از افراد به اصطلاح یهودی نمی دانند از کدام قبیله اند. آیا افراد یهودی می دانند که مثلا «من از کسانی هم که به این دین درآمده ام،» یا «من در واقع از قبیله ی یهودا، قبیله ی بنیامین، یا کس دیگری هستم؟»

خاخام مان: در مورد قبیله نمی‌دونم. نمی‌دونم از چه قبیله‌ای هستم. فقط کاهن‌ا می‌دونن. چون این مسئله از پدر به پسر منتقل میشه و ادامه پیدا میکنه. چون مسائل خاصی هست که کاهن‌ا/کشیش‌ها...برکات خاصی و از این جور مسائل. برای همین اونها تبار خودشون رو حفظ کردن. اونها می‌دونن. ولی من نمی‌دونم اجدادم از چه قبیله‌ای بودن.

کشیش اندرسون: و شما می گویید که بیشتر یهودی ها نمی دانند که از کدام قبیله اند؟

خاخام مان: هیچ‌کس. این حفظ نشد. امروزه اصلاً مهم نیست. نه.

کشیش اندرسون: اگر واقعا مهم بود که چه کسی از قبیله ی اسرائیل هست و چه کسی نیست، آن گاه چرا خدا به ما می گوید که از شجره نامه ها هذر کنیم؟

کشیش رومرو: در کتاب مقدس در تیتوس باب 3 آیه‌ی نهم نوشته که ما باید از شجره‌نامه‌ها پرهیز کنیم. عهد جدید بسیار روشن است. مهم نیست که نیاکان جسمانی شما از کجا آمده‌اند.

کشیش اندرسون: در آیین عیسی نه یهودی داریم و نه غیر یهود. انجیل به صراحت می گوید:

«میان یهود و یونانی تفاوتی نیست.»

پس چرا ما امروزه فکر می کنیم که میان یهودیان و یونانی ها تفاوتی هست؟ و ما تقریبا فکر می کنیم که اگر کسی از نوادگان ابراهیم، اسحاق، و یعقوب باشد، تقریبا خود به خود بندگان برگزیده ی خدا هسند، چه به عیسی مسیح باور داشته باشند، چه نداشته باشند. شاید آن ها به صورت فیزیکی ختنه شده باشند، اما انجیل می گوید که ختنه ی قلب و روح است که شما را در چشم خدا یهودی می کند:

کشیش اندرسون: در اول تیموتائوس، باب اول، آیه ی 4 می گوید: «و خویشتن را با افسانه‌ها و شجره‌نامه‌های بی‌پایان سرگرم نسازند،" می خوام که این عبارت رو توی ذهنتون بسپارید «زیرا اینها به‌جای ترویج کار خدا که از راه ایمان ممکن می‌شود، مباحثات را دامن می‌زند.» و در تیتوس فقط می گوید:«از شجره نامه ها اجتناب کن.» در این جا می گوید «بی پایان». حال می خوام به شما نشون بدم که چرا شجره نامه ها بی پایان هستند. واقعا بی پایان هستند. یه شجره این جور هست. حال در پایین این شجره فقط یک نفر وجود دارد که شما باشید. شما از دو نفر پدید آمده اید، مگه نه؟ مادرتون و پدرتون. پس اگر یک نسل به عقب برگردیم، مستقیما حاصل دو نفر هستید، اما اگر یک نسل دیگر به عقب برگردیم، فقط دو پدر بزرگ و مادر بزرگ ندارید. بلکه چهار تا دارید و همین جور دو برابر می شود، چون پدر و مادرتان دو نفرند، چهار پدر بزرگ و مادر بزرگ دارید، در نسل بعدی هشت پدر جد و مادرجد دارید، بعد 16 تا، و بعد 32 تا. یعنی اگر بخواهم برای پنج نسل قبل از خودم شجره نامه رسم کنم، مجبورم کاغذی داشته باشم که به اندازه ای بزرگ باشد که بالایش 32 نام جا شود چون که تعداد اجدادی که در نسل پنجم دارم این اندازه می شود. حال اگر بخواهم 6 نسل برگردم، کاغذم باید دو برابر باشد چون که 64 جا نیاز است که نام اجداد را بنویسم. اما اتفاقی که می افته اینه که هر چه جلوتر می ریم این عدد خیلی بزرگ می شه. برای این که شیوه ی کار این نمودار رو بفهمیم، باید بدونیم که یک نسل چند سال هست. میانگین یک نسل چقدره؟

دکتر دانلد ییتس: خوب، می‌گویند بیست تا بیست و پنج سال.

کشیش اندرسون: نسل کاری به طول عمر نداره. برای نمونه، مادرم سی ساله بود که من رو به دنیا آورد و زن ها معمولا بین سنین 20 تا 40 سالگی بچه می آرن. خوب، بگذارید 30 رو میانگین در نظر بگیریم. 30 خیلی عدد روندی هست و برای این محاسبه بسیار محافظه کارانست. پس یک نسل 30 سال هست، یعنی هر فرد در 30 سالگی بچه می آره، و نفر بعد در30 سالگی بچه می آره، و بعدی هم در30 سالگی. هیچ کاری به طول عمر نداره. یعنی اگر 10 نسل به عقب برگردید، 300 سال طول می شه. حالا عدد رو گرد می کنیم و می گیم اگر در شجره نامه ی من 10 نسل به عقب برگردیم، تقریبا بر می گردیم به سال 1700. حال چون که شجره نامه هر پله گسترده تر می شه، اگر بخواهیم شجره نامه ای رسم کنیم که کل اجداد ما را تا نسل دهم نشان دهد باید کاغذی داشته باشیم که به اندازه ی 1024 نفر جای اسم داشته باشم، چون 10 نسل گذشته 1024 نفر جد داریم. وقتی که شجره نامه ی خودم رو رسم کردم، متوجه این موضوع شدم. وقتی که ده نسل برگشتم، می دونید به چی پی بردم؟ این افراد دیگه منحصر به فرد نیستن، چون که بدون این که کسی بدونه ازواج های فامیلی هم طی این 300 سال رخ داده. بیایید 20 نسل به عقب برگردیم. خوب، حدودا سال 1400 هستیم. خوب، اگر بخواهم که یک شجره نامه ی کامل داشته باشم، باید کاغذی داشته باشم که بتواند 1048576 نام را در خود جای دهد. کاغذ خیلی بزرگی می شه. پس در سال 1400، اگر بخواهم که همه ی اجدادم را دنبال کنم و بگویم که همه ی اجداد من از دهه ی 1400 چه کسانی هستند، باید شجره نامه ای نشانتان بدهم که فقط ردیف بالایش یک میلیون و چند نفر هستن، دیگه کاری به شاخه های پایین تر نداریم. اگر بخواهیم که 30 نسل به عقب برگردیم، تازه می رسیم به سال 1100. هنوز به زمان حضرت عیسی هم نرسیده ام، مگه نه؟ نه. اگر سی نسل برگردم و به سال 1100 برسم، 1073741824 جد در آن نسل خواهم داشت. دقت کنید که منحصر به فرد نیستند. وقتی که داشتم شجره نامه ام رو رسم می کردم، یکی از بستگان رو پیدا کردم که دهمین جد مادری ام در این سمت و یازدهمین جد مادری ام در این جا بود، چون که افراد بدون این که بدونن با پنجمین و ششمین عموزاده یا دایی زاده هاشون ازدواج می کنن. تکرار زیادی رخ می ده. این نشون می ده که افراد زیادی از یک فرد واحد حاصل می شن. از ازدواج فامیلی گریزی نیست. به خاطر این جور ارقام خلافش غیر ممکنه. اما عدد واقعی که می خواهیم بهش برسیم 1100 پس از میلاد نیست. بیاید به سال 70 پس از میلاد بریم، چون که در اون سال همه ی یهودی ها پراکنده شدند. این که می گید در همه ی دنیا پراکنده شدن، یعنی در معنای واقعی کلمه همه جا پراکنده شدن؟ یعنی، بین همه ی ملل؟

خاخام وینر: بله، به معنای واقعی.

کشیش اندرسون: اگر بخوایم به سال 70 پس از میلاد بریم و شجره نامه ای داشته باشیم که همه ی اجدادمون رو توی 70 پس از میلاد و نسبتاشون رو نشون بده، ردیف بالا 18 کویینتیلیون، 446 کادریلیون و 744 تریلیون نام از سال 70 پس از میلاد خواهیم داشت. حالا کی فکر می کنه که زمان عیسی مسیح یا اندکی پس از او 18 کویینیلیون، 446 کادریلیون و 744 تریلیون آدم وجود داشته؟ نه. در واقع جمعت متوسط در اون زمان 200 میلیون نفر بوده. از این 200 میلیون نفر، بذارید بگیم که فقط 7 تا 8 میلیون نفر یهودی بودن. ممکنه بگید «این عدد به مذاقم خوش نمی آد.» ولی یه دقه این عدد مشکلی ایجاد نمی کنه، پس بذارید 7 تا 8 میلیون باشه. پس اگر زمان نابودی معبد، 200 میلیون انسان روی زمین بوده باشه، حدود 7 تا 8 میلیون نفر یهودی وجود داشته. پس یعنی اگر من یه جد از اون زمان داشته باشم به احتمال یک بیست و هفتم می تونسته اهل اسرائیل باشه. خوب به این فکر کنید: اگر بخوام بلیت بخت آزمایی بگیرم و احتمال برنده شدنم یک در بیست و هفت باشه، چون این بلیت برنده می گه «تو یهودی هستی!» تو از افراد برگزیده ای! تو از اسرائیلی! تو واقعا از قبیله ی اسرائیلی!» یک در بیست هفت شانس برنده شدنمه. ممکنه بگید: «خوب، کشیش اندرسون، اگر شانست یک در بیست و هفته، احتمالا می بازی، چون احتمال بازنده شدنت 26 هست.» باشه، اما اگه 18 کوینتیلیون بلیت بخرم چی؟ فکر می کنی می برم؟ حالا اینو می پرسم: چند بار باید ببرم تا از نوادگان ابراهیم باشم؟ حالا اینو می پرسم: چند بار باید ببرم تا از قوم اسرائیل باشم؟ ممکنه بگید «خوب من سیاهم. من آفریقایی ام. من چه طور می تونم از اسرائیل باشم؟» اما یه کم به این فکر کنید. به بچه های اسرائیل فکر کنید. یکی از فرزندان اسرائیل، یوسف، فکر می کنید همسرش کجایی بود؟ مصر. همسر یوسف مصری بود. مصر کجاست؟ آفریقا. همسر موسی اهل اتیوپی بود. همسر دومش هم اهل اتیوپی بود. حتی در زمان کتاب مقدس هم وصلت با آفریقایی هارو می بینیم. وصلت با پسران حام بن نوح. اگر بهش فکر کنید متوجه می شید که قبایل افرایم و منسی نیم از حام بن نوح هستند و نیم از اسرائیل، چون که یوسف پسر اسرائیل با یک زن اتیوپیایی وصلت کرد که از نسل حام بود. همه ی افرایمی ها و منسی ها از نسل حام هستند. فقط این نیست، طی اعصار بازرگان ها، مبلغان مذهبی و فاتحان زیادی زندگی کردند. امپراطوری مغول رو در نظر بگیرید که همه ی دنیا رو گشت، چین و ژاپن و کره رو فتح کرد. این همه کشتی و قایق که همه جای دنیا رو رفتن. فقط یه نفر کافیه، از میون میلیون ها و میلیون ها جد، فقط کافیه یه نفر باشه که از اسرائیل باشه، و شما امروزه یکی از نوادگان اسرائیلید. ممکنه بشینید و بگید «اوه، من خالص سفیدپوستم. اوه، من آسیایی خالصم. من آفریقایی خالص هستم. نه، نیستید. هیچ کس نیست.

Teresa Yates: People have been marrying and intermarrying for thousands of years, so you can't have any pure population.

کشیش اندرسون: کتاب مقدس حق داشت که گفت ما همه از یک خونیم.

Teresa Yates: Even populations that we think, "That has got to be 100%!" They are not 100%. There is no 100%.

کشیش اندرسون: می تونید بشینید و شجره نامه ی بی پایان خودتون رو به دست بیارید. حتی دقیق هم نیست. می دونید چیو نمی شه از شجره نامه ها فهمید؟ کسی که خیانت کرده و به شوهرش دروغ گفته «آره، ایناها این پسرته،» و نبوده. می دونید، بعضیا شجره نامه شونو در می آرن و فک می کنن همه چی وحی منزله، اما در حقیقت احتمال وقایعی هست که کلمه ی مؤدبانه ای رو براش به کار می برید، «وقایع غیر پدری.»

دکتر دانلد ییتس: خوب، یک شاخص فقدان پدر وجود دارد که به صورت 0.05 (5%) به ازای هر نسل محاسبه می‌شود؛ بنابراین، اگر بیست نسل به عقب برگردیم شما به احتمال زیاد یک فقدان پدر خواهید داشت. [البته] این گفتن مودبانه‌اش است، و اگر هر نسل را 20 تا 25 سال در نظر بگیریم، معنی‌اش آن است که در عرض 500 سال شما در یک شاخه‌ی شجره‌ی خود یک مورد فقدان پدر را خواهید داشت.

کشیش اندرسون: هر 500 سال؟

دکتر دانلد ییتس: در یک شاخه!

کشیش اندرسون: فقط توی یه خط!

دکتر دانلد ییتس: در یک شاخه، اما ما چند شاخه داریم؟

کشیش اندرسون: پس در واقع، اگر کسی شجره نامش رو دنبال کنه، نمی تونه واقعا بگه «هی، من مطمئنم که کل ماجرا رو بر اساس این شجره نامه می دونم،» چون تست دی ان ای چیز بیشتری رو رو می کنه.

Teresa Yates: Well, DNA doesn't lie. People lie. DNA doesn't lie.

کشیش اندرسون: درسته؟ پس ممکنه مردم بگن «هی، من یهودیم،» یا «من یهودی نیستم» اما تست دی ان ای . . .

Teresa Yates: DNA doesn't have an agenda. People have an agenda. People have reasons to lie, and also they just might not know the truth.

کشیش اندرسون: البته، این معنیش این نیست که دروغ می گن، اشتباه می کنن.

Teresa Yates: They're just passing on mistaken information.

دکتر دانلد ییتس: از هر 15 آمریکایی یک نفر یا خودش یا یکی از والدینش به فرزندی پذیرفته شده است. این هم رقم خیلی بالایی است.

کشیش اندرسون: کی می تونه همه ی افراد به حزانت گرفته شده توی اجدادتون رو به من بگه؟ «اوه، آره، 300 سال پیش اجدادم به حزانت گرفته شده بودن.» یادتون نمی آد. پس هم فرزندخواندگی هست، هم خیانت، هم سفر، کشورگشایی، بازرگان و مبلغ مذهبی.

Teresa Yates: Different people have different things that they wanted to hide, and so they only tell you what they want you to hear.

کشیش اندرسون: مهم نیست کجایی هستید، مردم. می دونید چرا خدا فرموده که این کار رو نکنیم؟ چون که حتی با فک کردن به این عددهم مغزتون داغ می کنه! این اعداد به مغز فشار می آره. پس ازش اجتناب کنید. از شجره نامه های بی پایان اجتناب کنید. مباحثات را دامن می زند. با این می تونید از ملیتتون مطمئن بشید؟ نه، کلی سوال بر می انگیزه. خوب اگه کسی بره آزمایشگاه دی ان ای و تست دی ان ای بده و نتیجش بگه که «شما این اجداد یهودی رو دارید.» خاخام وینر: من با اونا اختلافی ندارم.

کشیش اندرسون: می پذیریدش؟

خاخام وینر: قطعاً

کشیش اندرسون: احتمالش خیلی زیاده چون همه جا پخش بودن.

خاخام وینر: بله، هرگز با اونا جر و بحث نمی‌کنم.

کشیش اندرسون: کارگردان این فیلم، پل ویتنبرگر و من سفیدپوستیم. هیچ کس بهمون نگفته که یهودی هستیم یا اجداد یهودی داشتیم. اما داریم می ریم تست دی ان ای بدیم و ببینیم که داشتیم یا نه؟

Lab Technician: We match your DNA profile against over 400 population groups worldwide, and we present you with the top 50, and for ancestral DNA, we don't have to get thumbprints. There is not a legal document, so that's all we need: the swab and the name. So these will go out tonight. We should get results back in about 3-4 weeks.

کشیش اندرسون: چند هفته بعد نتایج من و پل اومد و همین جور که گفتن ما ترکیبی از ملیت های کاملا متفاوتیم. همه ملیتی از عرب تا برزیلی، بومی آمریکا و خیلی چیزای متحیر کننده توی نتایج بودن. و مطمئنا وقتی دقیق تر به گذشتگانمون نگاه کردیم که در 50 تای اول بودن، هر دو نشونه هایی از دی ان ای یهودی داشتیم. پس من این فکرو کردم که دی ان ای مادربزرگمو تست کنم ببینم که جز 50 نفر بالای لیست کسی یهودی هست یا نه. مادربزرگمو تست کردیم. 94 سالشه و می خواستیم که تا وقتی زندست نمونه شو بگیریم.

Teresa Yates: Oh, yes, that's very important.

کشیش اندرسون: نمونه شو گرفتیم. خیلی خوب، نتایج مادر بزرگ اومد. ببینیم چی شده. خیلی خوب، 50 نفر بالای لیست، اول همه. نفر اول، یهودی اشکنازی، نفر شماره ی 1

Paul Wittenberger: No way!

کشیش اندرسون: خوب توجیه می کنه که چرا توی گذشتگان من چنین نشونه هایی بوده، چون اولین نفر از 50 ملیت مادربزرگم یهودیه. و نتیجه ی شماره یکش یهودی اشکنازی مجاری بود. پس نتیجه ی اولش یهودی اشکنازی بود.

Teresa Yates: Wow! Well, with DNA Consultants, we've done this for many, many years. I haven't seen that very often, and every report, like I'm saying, is unique. People are like, "Oh, it's probably very general." No. Everybody's very unique. I don't know when I've seen number 1 Ashkenazi.

کشیش اندرسون: واقعا؟ عالیه!

Teresa Yates: Maybe 3 or 5 times.

کشیش اندرسون: خوب بذارید اینو بپرسم...

Teresa Yates: That is very rare.

کشیش اندرسون: پس اگر نفر اول تست دی ان ای مادر بزرگ اشکنازی هست، آیا شکی هست که اون هم یهودی اشکنازی هست؟

Teresa Yates: No.

کشیش اندرسون: و وقتی که او مادربزرگ من هست، من چی می شم؟

Teresa Yates: You're Jewish.

کشیش اندرسون: پس یهودی می شم؟

Teresa Yates: You don't have to accept the religion.

کشیش اندرسون: می دونم، اما از لحاظ قومی...

Teresa Yates: Ethnically you are.

کشیش اندرسون: پس الآن منو یهودی اعلام کردی...

Teresa Yates: I now pronounce you Jewish!

(قه قهه)

کشیش کولمن: آیا همه چیز به این ختم می‌شود؟ شب شما بخیر! دی ان ای؟ شوخی‌تان گرفته؟ پس عیسی چه؟ ایمان به مسیح چه می‌شود؟ اصلاً چطور می‌شود مردم خداوند را با دی ان اِی مشخص کرد؟

کشیش برزینز: ببینید، مهم نیست شجره‌نامه‌ی ما چه می‌گوید. مهم نیست نتایج دی ان ای ما چه چیزی را نشان می‌دهند. هیچکدام از اینها حتی مهم هم نیستند. تنها چیزی که اهمیت دارد آن است که ما از رهرو ایمان به عیسی مسیح فرزند خداوند هستیم.

کشیش کولمن: و من شواهد بسیاری یافته‌ام که اسراییل فعلی آن اسراییلی نیست که خداوند از آن سخن می‌گوید. مایی که به خدا ایمان داریم، مایی که به ابراهیم ایمان داریم فرزندان خداوند هستیم. ما از پشت ابراهیم هستیم.

کشیش رومرو: در رومیان باب نهم آیه‌ی 7 می‌گوید:

«و نیز همه‌ی کسانی که از نسل ابراهیم‌اند، فرزندان او شمرده نمی‌شوند. بلکه گفته شده است: "نسل تو از اسحاق محسوب خواهد شد." به دیگر سخن، فرزندان جسمانی نیستند که فرزند خدایند، بلکه فرزندان وعده‌ی نسل ابراهیم شمرده می‌شوند.»

کشیش رومرو: پس کتاب مقدس می‌گوید فرزندان جسمانی، فرزندان فیزیکی ابراهیم، اسحاق و یعقوب ـ مخصوصاً نام می‌برد و می‌گوید که آنان فرزندان خداوند نیستند.

کشیش برزینز: حقیقت امر این است که در غلاطیان باب سوم شرح می‌دهد که ما فرزندان ابراهیم هستیم. می‌گوید:

«پس می‌بینید کسانی فرزند ابراهیم‌اند که به ایمان تکیه دارند.»

تکس مارس: با این حال، برایم عجیب است که مسیحیان چگونه باب سوم غلاطیان را نادیده می‌گیرند. من الان تقریبا 70 سال دارم. پیر شده‌ام اما تا حالا هرگز وعظی را راجع به غلاطیان باب 3 آیه‌ی 29 نشنیده‌ام.

«دیگر نه یهودی معنی دارد نه یونانی، نه غلام نه آزاد، نه مرد نه زن، زیرا شما همگی در مسیحْ عیسی یکی هستید. و حال اگر شما از آنِ مسیح هستید، پس نسل ابراهیم‌اید و بنابر وعده، وارثان نیز هستید.»

تکس مارس: هر دو فوق‌العاده‌اند. چه کسی وارث مسیح است؟ هر آنکه عیسی را دارد!

کشیش اندرسون: باب دو افسسیان، آیه ی 11 می فرماید:

«پس شما که غیریهود به دنیا آمده‌اید، و آنان که خود را «ختنه‌شده» می‌خوانند شما را «ختنه‌ناشده» می‌نامند - در حالی‌که ختنۀ آنان عملی جسمانی است که به‌دست انسان انجام شده است - شما باید به‌یاد داشته باشید.که زمانی از مسیح جدا، از اهلیت اسرائیل محروم و با عهدهای شامل وعده، بیگانه بودید، و بی‌امید و بی‌خدا در این جهان به‌سر می‌بردید:امّا اکنون در مسیحْ عیسی، شما که زمانی دور بودید، به‌واسطۀ خون مسیح نزدیک آورده شده‌اید.»

آیه ی 19: «پس دیگر نه بیگانه و اجنبی، بلکه هموطن مقدّسان و عضو خانوادۀ خدایید؛.»

کشیش اندرسون: با توجه به این بخش از کتاب مقدس ما از همطونان اسرائیلیم، چرا که در آیه ی 12 فرموده است که زمانی از مسیح جدا، از اهلیت اسرائیل محروم بودید و بیگانه و انجنبی بودید، اما در آیه ی 19 می فرماید حال شما هموطن مقدسان هستید. پس اسرائیل واقعی کیست؟ کسی که در خاور میانه که حتی به عیسی مسیح ایمان ندارد و سکینه را می پرستد؟ یا مؤمن واقعی به حضرت عیسی مسیح که پیوند داده شده و به اسرائیل نزدیک شده است.

تکس مارس: بسیار ساده است. عیسی در متی باب 21 آیه‌ی 43 می‌گوید:

«پس شما را می‌گویم که پادشاهی خدا از شما گرفته و به قومی داده خواهد شد که میوه ی آن را بدهند.»

تکس مارس: وای، آنها میوه ندادند. عیسی را قبول نکردند. رستگاری را قبول نکردند. قبول نکردند که نجات‌دهنده‌ی صهیون را به رسمیت بشناسند: یعنی خود عیسی مسیح را! و عیسی می‌گوید که به این خاطر پادشاهی از شما گرفته شده و به قومی دیگر داده شده است. خوب، آن قوم چه قومی است؟ سوریه؟ آمریکا؟ انگلستان؟ آلمان؟ نه نه نه! قومی معنوی!

«اما شما ملتی برگزیده و کاهنانی هستید که پادشاهند؛ شما امتی مقدس و قومی متعلق به خدایید، تا فضایل او را اعلام کنید که شما را از تاریکی به نور حیرت‌انگیز خود فراخوانده است. پیش از این قومی نبودید، اما اکنون قوم خدایید؛ زمانی از رحمت محروم بودید، اما اکنون رحمت یافته‌اید.»

کشیش اندرسون: انجیل کتابی نیست که بگوید خداوند فقط یکی از ملل را برکت می دهد. به همین دلیل خداوند به ابراهیم فرمود «و به‌واسطۀ نسل تو همه قومهای زمین برکت خواهند یافت،» و این برکت از سوی ثمره ی ابراهیم است، حضرت عیسی مسیح.

کشیش فرز: می‌دانید، کتاب مقدس در عبرانیان باب یازدهم می‌گوید که ابراهیم به دنبال وطنی زمینی بود. او به دنبال شهری بود که سازنده‌ی شالوده‌هایش خدا باشد.

کشیش برزینز: ما به عنوان مسیحیان در جستجوی اورشلیمی جدید هستیم. ما به دنبال شهری آسمانی هستیم، همانطور که در عبرانیان باب 11، باب ایمان، اشاره شده است:

«اما مشتاق سرزمینی نیکوتر بودند، مشتاق وطنی آسمانی. از همین‌رو، خدا عار ندارد خدای ایشان خوانده شود، زیرا شهری برایشان مهیا کرده است.»

کشیش برزینز: خداوند شهری را برای ما مهیا کرده ـ شهری که نمی‌توانیم به صورت فیزیکی در روی زمین پیدایش کنیم، چون شهری آسمانی است. چیزی است که خداوند برای کسانی که به او ایمان دارند مهیا کرده است.

کشیش خیمنز: هنگامی که در جستجوی صهیون هستیم، و هنگامی که در جستجوی اورشلیم هستیم، دنبال صهیون و اورشلیم فعلی نیستیم. دنبال آن چیزی نیستیم که می‌توانیم لمسش کنیم. دنبال چیزی نیستیم که از نظر معنوی سدوم و قِبط است. دنبال چیزی هستیم که آسمانی است ـ چیزی که قرار است بیاید.

کشیش اندرسون: انجیل در باب 12 عبرانیان، آیه ی 22 می گوید:

«بلکه به کوه صهیون نزدیک آمده‌اید، به اورشلیم آسمانی که شهر خدای زنده است. به جمع شادمانۀ هزاران هزار فرشته آمده‌اید.»

کشیش اندرسون: بنابراین بر اساس کتب عهد جدید، صهیون اورشلیم آسمانی است، نه اورشلیم فیزیکی امروز. اورشلیم آسمانی از بهشت نازل خواهد شد. اونجا پایتخت ماست. اونجا صهیون ماست.

کشیش کولمن: بنابراین، من اسراییل هستم! آن کسانی که آنجا هستند اسراییل نیستند. به همین دلیل است که پولس می‌گوید: «همه‌‌ی کسانی که از قوم اسراییل‌اند، براستی اسراییلی نیستند.» شاید از نظر ژنتیک اسراییلی باشند، اما آنطور که خدا می‌گوید ـ که منظور اصلی هم همین بوده ـ اسراییلی نیستند، یعنی مردمی که مایه‌ی ستایش و افتخار او هستند.

کشیش اندرسون: ما مسیحی ها بندگان برگزیده ی خداییم. ما اسرائیل واقعی هستیم و به سوی صهیون راهپیمایی خواهیم کرد.

تکس مارس: نام این ویدیو راه‌پیمایی به سمت صهیون است. ما می‌دانیم که به عنوان اسمی بزرگ برای یک سرود از انجیل، معنایش راه‌پیمایی با عیسی به عنوان سردسته‌ی صفوف راه‌پیمایان است.

کشیش کولمن: ما سرود‌های می‌خوانیم مثل «ما به سوی صهیون راه می‌پیماییم.» عاشق این سرود هستم! واقعاً عاشقش هستم. «ما به سوی صهیون، صهیون زیبای زیبا، راه می‌پیماییم. رو به بالا، به سوی صهیون، شهر زیبای خدا، راه می‌پیماییم.» شهر خداست. بر جوانب شمال قرار گرفته است. آنجا خانه‌ی خداست و روزی آن را به زمین خواهد آورد. این شهر بر روی زمین خواهد بود. ما وارث زمین خواهیم بود، چون ما قوم خداوند هستیم. مایی که به مسیح ایمان آورده‌ایم قوم خداوند هستیم. ما اسراییل هستیم. ما پادشاهان خداوند هستیم، و همراه او برای همیشه پادشاهی خواهیم کرد.

تکس مارس: آرزو دارم روزی را ببینم که تمام 36 جلد تلمود در آتش سوخته باشند ـ اوه، چه آتش‌بازی بزرگی خواهیم داشت! به عنوان یک مسیحی، می‌گویم که بگذارید این کتاب‌ها باشند. بگذارید قرآن باشد. بگذارید تلمود باشد، چون مردم آنها را می‌خوانند و بعد عهد جدید را می‌خوانند، باید به این نتیجه برسید که عیسی مسیح خداوندگار است.

 

 

 

mouseover